یکی از روش های علمی در تربیت فرزندان،قصه گویی است . از طریق قصه گویی،می توان شماری از صفات خوب را در نوباوگان استوار ساخت و از انبوه صفات بد باز داشت.در حقیقت ،قصه گویی ابزار همیشگی در دست مربی و از جمله والدین است. تأثیر یک قصه خوب یا یک فیلم -حتی اگر تخیلی باشد- از تأثیر ساعت ها پند و نصیحت ومطالعه کتاب به مراتب افزونتر است. کودکان به هنگام شنیدن داستان ،بی آنکه خود متوجه باشند،تأثیر گرفته و به الگو برداری از آن مصمم می شوند.
قرآن کریم در موارد مختلف،به بیان سرگذشت پیشینیان می پردازد،بدان امید که موجب عبرت و پند آموزی شنوندگان شود.(فاعتبروا یا اولی الابصار)
زمانی ،داستان فرزند نوح را بیان می کند که هر چند پدرش پیامبر بود،در پی دوستان نابکار به دوزخ سرنگون شد. و گاهی ماجرای اصحاب کهف را بازگو می کند که هر چند گفتار بشیر و نذیری را نشنیدند،اما تنها به اندکی تفکر عمیق،راه سعادت پیمودند.
قصه گویی ،دارای شرایطی است :
1. قصه ،دارای جلوه خدایی بوده ،به قصد تربیت،تذکر،و سازندگی بیان شود. وغرض از آن سرگرمی و غفلت نباشد.
2. چنان که قرآن پافشاری دارد از میان داستان ها ،بهترین آن را برگزینیم.
(نحن نقص علیک احسن القصص) ما بهترین قصه ها را برای تو حکایت می کنیم.1
3. در انتخاب قصه،باید به شرایط سنی و عقلی و روحی شنونده دقت نمود و به فراخور حال و استعداد او سخن گفت؛در غیر این صورت ،قصه هر چند حق باشد،موجب گمراهی و فساد و نابودی شخص می شود.
4. در قصه،افراط و تفریط ،دروغ و شایعه ،قهرمان سازی و اسطوره پردازی و فرار از حقایق در کار نباشد.
5. قصه باید پاسخگوی سوالات ذهنی شنونده باشد . قرآن می فرماید:
” همانا در حکایت یوسف و برادرانش عبرت و حکمت بسیار برای پرسش کنندگان نهفته است."2
6. قصه های غیر راستین (ولی آموزنده)نباید به گونه ای باشد که فرد را به خیال بافی وا دارد.” واتل علیهم نبأ ابنی آدم بالحق". “برای ایشان حکایت فرزندان آدم (هابیل و قابیل) را به حقیقت و راستی بیان کن “3
7. قصه گر چه حق باشد،نباید طوری بیان شود که بد آموزی داشته ،محرک هیجان و شهوات نفسانی گردد. چنانچه در قرآن می بینیم ماجرای یوسف و زلیخا با این که داستانی است محرک غریزه جنسی ،اما در سوره یوسف به شکل ظریف و کنایه ای بیان شده تا تحریک کننده نباشد.
1و 2. یوسف،3و7 3 . مائده،27
برگرفته از کتاب” با فرزندان در سایه سار قرآن -ابراهیم مظاهری.ص 76و77