احساسات در دستان تو
مردم به میزانی شاد هستند که انتظار آن را می کشند. به این ترتیب می توان گفت که آنچه در زندگی ما اتفاق می افتد، سهم زیادی در شاد بودن و شاد کردن ما ندارد، بلکه آنچه مهم است، نحوه عمل و واکنش ما در رابطه با اتفاقات و وقایع مختلف است.
یک موقعیت مشترک و مشابه که برای دو نفر رخ می دهد، ممکن است موجب خوشحالی یکی و افسردگی و غم زدگی دیگری شود. یکی از این دو نفر خود را در برابر بدبختی می بیند و دیگری به موقعیت های بهتر می اندیشد. باور داشته باشید، این ما هستیم که تصمیم می گیریم زندگی چه تاثیری بر ما داشته باشد. هر انسانی که بر روی زمین زندگی می کند، در زندگی، با مجموعه ای از داشته ها و نداشته ها مواجه است. به نظر می رسد هیچ کس از این قاعده مسثنی نسیت و هیچ گاه همه چیز های خوب و مثبت برای یک انسان فراهم و مهیا نبوده است.
پس هر انسان در زندگی، این است که به داشته هایش بیندیشد و با آن حرکت کند. فراموش نکنید که شاد زیستن و شاد بودن، همیشه کاری ساده و دست یافتنی نیست. در این زمینه، عمل کردن بر مبنای بلوغ فکری و عقلانی مهم است. بلوغ فکری یعنی این که بپذیریم که باید شاد باشیم و با شاد کامی درونی زندگی کنیم. این احساس ارزشمند و گران بها به این ترتیب به دست می آید که همیشه بر آنچه داریم تمرکز کنیم و نه چیزهایی که نداریم.
هر انسانی مختار است که به چه نحوی بیندیشد و به این صورت می تواند به میزان شاد بودنش هم جهت بخشد. برای شاد بودن لازم است روی افکار خوشایند تمرکز کنیم، اما اغلب اوقات معکوس عمل می کنیم. اغلب ما در زندگی روزمره، نقاط مثبت، موفقیت ها و تعریف ها و تمجیدها را نادیده می گیریم و یا زود فراموش می کنیم و این در حالی است که حرف های ناخوشایند را تا مدت ها در ذهن مان حفظ می کنیم.
اگر به ذهن و افکارمان اجازه دهیم که حرف یا اتفاقی ناخوشایند را تا مدت ها در ذهن نگه دارد و تا مدتی ذهن مان را مشغول دارد، بدون شک آن کس که بیش از همه از این وضعیت رنج می برد، خود ما هستیم. چون همه چیز ما تحت سلطه ذهن مان قرار دارد و هر اتفاقی در ذهن و فکر ما، در رابطه ای مستقیم با عملکرد و نحوه زندگی ما قرار دارد.
به راستی تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چرا رفتارهای مثبت و سخنان زیبای دیگران درباره خودمان را تنها چند دقیقه در ذهن داریم، اما و قتی رفتاری توهین آمیز درباره ما صورت گیرد، مدت زمانی طولانی آن را فراموش نمی کنیم؟ بهتر است فرصت را از دست ندهیم. از همین لحظه شروع کنیم و به خود بگوییم تا امروز به هر میزانی که غمگین و افسرده زندگی کرده ام کافیست.
اگر قرار است از زندگی بهره ای ببرم، بهتر است سعی کنم با شادی و شادکامی زندگی کنم.