از یتیمان شهدا خجالت می کشم...
11 آذر 1392 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد
هر موقع با محمدعلی به زیارت اهل قبور می رفتیم ؛ با عجله از من و پدرش جدا می شد و می گفت : که به زیارت مزار شهدا میره،
یه بار بهش گفتم که صبر کن تا ما هم بیاییم.
با آرامی مخالفت کرد و گفت : تنها میرم .
بهش گفتم : چرا تنها ؟
گفت : از یتیمان شهدا خجالت می کشم ، اگر من رو با پدر و مادرم ببینن…
« شهید محمد علی غفاری »