اگر یکبار دیگر فرصت زندگی کردن داشتم...
نوشته زیر را یک پیرمرد 85 ساله نوشته است:
” اگر می توانستم یک بار دیگر زندگی کنم، سعی می کردم بیشتر اشتباه کنم، بی عیب و نقص نباشم، بیشتر استراحت می کردم. خیلی چیزها بود که نباید آن ها را جدی می گرفتم، باید دیوانه تر می بودم.
اگر یکبار دیگر به دنیا می آمدم، بیشتر شانس خود را امتحان می کردم، بیشتر سفر می رفتم، قله های بیشتری را فتح می کردم، به نقاط تازه تری می رفتم و بیشتر بستنی می خوردم.
با مشکلات حقیقی رو به رو می شدم و مشکلات خیالی را کنار می گذاشتم.
می دانید ؛ من از آن دسته آدم هایی بودم که در تمام لحظات زندگی، محتاط، عاقلانه و سالم زندگی می کردم. اگر دوباره متولد می شدم، تمام لحظات زندگی را از آن خود می کردم.
من از آن دسته آدم هایی بودم که همیشه با دماسنج ، کیسه آب جوش و بارانی و چتر سفر می کردم. اگر بار دیگر متولد می شدم ، سبک تر به مسافرت می رفتم.
اگر زندگی بار دیگر تکرار می شد، در سپیده دم روزهای بهاری، با پای برهنه پیاده روی می کردم و در پاییز، تا دیر وقت به خانه بر نمی گشتم، بیشتر چرخ و فلک سواری می کردم، طلوع خورشید را بیشتر تماشا می کردم و با بچه ها بیشتر وقت می گذراندم. فقط اگر زندگی بار دیگر تکرار می شد.
اما می دانید که نمی شود.”
اگر به راستی زندگی بار دیگر برایتان تکرار می شد؛ شما چه می کردید؟؟؟
[برگرفته از کتاب سوپ جوجه برای تقویت روح]