هان نشو نومید چون واقف نی از سر غیب/ باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور
وقتی دل تنگ میشی و کسیو برای حرف زدن پیدا نمی کنی به سراغ کسی میری که می دونی همیشه و هر لحظه با توءِ و حتی برای ثانیه ای نگاهشو از تو دور نمی کنه.
آره اونیکه می خوام ازش حرف بزنم خدای مهربونی هاست. کسی که می تونی تو هر چیزی بهش اعتماد کنی و تمام وجودت از اونه.
من وقتی دلم میگیره میرم سراغش، جون می دونم اون بهتر از هر کس دیگه ای درکم می کنه و من می تونم خالصانه خواسته ها و حرفامو بهش بگم. قبل از اینکه بخوام وجود خدا را رو کاملاً درک کنم فکر می کردم که تو این دنیا تنهام و کسی نیست که بتونم بهش تکیه کنم ، اما یه روز که نا امید و ناراحت از همه چیز بودم یاد حرفای مامانم افتادم که می گفت: خدا بنده هاشو دوست داره و دوست داره که ما اونو صداش کنیم. می خواد که صدامونو بشنوه. فقط کافیه که از عمق وجودت ازش بخوای. اینجا بود که یه دفعه به خودم اومدم و دیدم که چقدر از خدا غافل بودم. کم کم به این فهم رسیدم که می شه خدارو همه جا دید. تو نگاه معصوم خواهرم، توی باز شدن گل ها و شکوفه هاو… . آره اون همه جا هست فقط کافیه با چشم دل به تمام اون چیزایی که برامون آفریده نگاه کنیم.
خدا اونقدر بزرگ و تواناست که چیزی برای توصیف کردنش به زبون نمیاد؛ منم از اینکه اونو دارم به خودم می بالم و زمانی که باهاش حرف می زنم حس خوبی بهم دست میده. اینجا بود که تصمیم گرفتم تمام اون چیزایی که ازش می خوامو تو دفتر خاطراتم بنویسم. حالا هم می خوام چند سطری از حرفایی که واسه خدا تو دفترم نوشتم براتون بگم.
سلام خدای زیبایی ها، از اینکه پای تموم حرفام می شینی و بهشون توجه می کنی بهم خیلی آرامش میده.
خدایا با اینکه خیلی تو کارام کم کاری می کنم اما تونسبت ه من باز هم مهربونی. ای خدا چطوری میشه این همه شکوه و جلال رو از شما دید ولی حیرت زده نشد؟ چطوری می شه این همه بزرگی رو دید و بیخیال بود.
ای دوست خوبم چطوری می تونم به خاطر تموم نعمت هات ازت تشکر کنم که در وصف تو بگنجد؟
ای مونس من تو تنهایی ها، ای هستی من، باتو خیالم راحته و بی تو تنهای تنهایم. شما بهترین یارو یاور من توسختی ها بودی و هستی و من کجا می تونم دوستی مثل شما پیدا کنم!؟ وقتی احساس تنهایی می کنم یاد تو آرومم می کنه، وقتی توی دلم درد دارم ، درد بی کسی و تنهایی، درد مشکلات(مشقت ها) زندگی امید به تو به من آرامش میده. همین که تو کنارم باشی برای من کافیه. من فقط شمارو می خوام ، دستهامو بگیر.
مهربانم حرف زدن با شما رو دوست دارم و هیچ وقت خسته نمی شم. خدایا در راه های پر پیچ و خم روزگار تنهام نزار، من تمام وجودمو به تو سپردم چون می دونم بالاتر و بهتر از تو در این دنیا پیدا نخواهد شد. می دونم بهترین نعمت، نعمت سلامتیه و از اینکه این لطفو به من و خانواده ام داری ازتو ممنونم.
خدایا خیلی از آدم ها ، آرزوها و خواسته هایی دارن و دوست دارن به همشون برسن، منم مثل خیلی های دیگه یه چیزایی از زندگی می خوام که آرزومه بهشون برسم. می دونم اگه به اون چیزی که می خوام نرسیده ام حتماً به صلاحم نبوده ولی به جاش ازت می خوام صبرمو زیاد کنی.
ای محبوب دل ها، هیچ وقت حتی برای لحظه ای نگاهتو از ما نگیر و مارو به حال خودمون رها نکن، چون ما هر لحظه به تو نیاز داریم.
خدایا هر کسی غمی تو دلش داره اونو برطرف کن، که تو بخشنده ای. حرفا زیاده برای گفتن، خلاصه بگم آخر هی چیزی خداست. پس چه بهتر که راضی باشیم به رضای خدا و فقط در این دنیا کاری کنیم که خدا از ما راضی و خشنود باشه.
خدارو به خاطر تمام داده ها و نداده هایش شکر کنیم و اگر چیزی خواستیم و بهمون نداد، حتماً به صلاحمون نبوده. کسی که خودشو به خدا بسپاره، دیگه هیچ غمی توی دلش نداره و من خوشحالم از اینکه خودمو به اون سپردم و با توکلی که بهش دارم به سوی آینده پیش میرم.
دلنوشته طلبه سال اول،خانم پریسا شیرپور