• تماس  
  • موضوعات 

مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) محمودآباد

  • آرشیوها

مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) محمودآباد

دیدار طلاب خواهر کابل افغانستان

24 مرداد 1394 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

 

 تعدادی از طلاب خواهر کشور افغانستان در روز پنج شنبه مورخ 22/05/94 ، از خطه سرسبز مازندران علی الخصوص سواحل زیبای شهرستان محمودآباد دیدن نمودند.

خانم حسینی مدیر مدرسه علمیه الزهرا(سلام الله علیها) محمودآباد، در خصوص این بازدید گفتند: « هدف از این بازدید تبادل اطلاعات ، آشنایی و بررسی بیشتر با فرهنگ ، آداب و زی طلبگی حاکم بر حوزه های علمیه خواهران کشور ایران و افغانستان بوده است.» وی اضافه نمود: این طلاب در خانه قرآن شهرستان محمودآباد واقع در خیابان معلم ، ساحل 6 اقامت گزیدند و با تعدادی از طلاب مدرسه علمیه الزهرا(سلام الله علیها) محمودآباد به بحث و گفتگو و تبادل اطلاعات پرداختند.

استاد نظری ، مسئول کاروان طلاب مجتمع اسلام شناسی انتظار کابل در خصوص این مجتمع گفتند: این مرکز دارای یک حوزه علمیه و 4 شعبه در شهر های مختلف کشور افغانستان می باشد و در حدود یک هزار خواهر و برادر طلبه از هر قشر و مشاغلی( پزشک، مهندس، بازاری و …)در آن مشغول به تحصیل می باشند. وی اضافه نمود: از فعالیت های مهم این مرکز ،طراحی و نگاشتن نشریه ای است که طلاب در آن هیچ مطلب سیاسی نمی نویسند و فقط به مطالب علمی و دینی می پردازند . همچنین دبستانی مخصوص کودکان احداث شده که دروس را به صورت اسلامی به آن ها آموزش می دهد. ایشان خاطر نشان کردند: طلبه ها به صورت گروهی – پژوهشی سند روایات را بررسی می کنند و به رجال تقریباً مسلط هستند . نتایج این کار گروهی 2700 روایت کار شده در اصول کافی است که از لحاظ سند و رجال توسط طلاب مورد بررسی قرار گرفته است.

حاج آقا براتی ، مدرس حوزه برادران امام حسن عسگری (علیه السلام) شهرستان آمل در جمع طلاب کابل در خصوص اهمیت قرائت و توجه دقیق در قرآن کریم فرمودند: قرآن دو گونه هدایت دارد، هدایت عمومی که مخصوص همه انسان هاست و هدایت خصوصی که مخصوص متقین است و به هدایت خاص مشهور است. بهتر است که برای شکر گزاری از این نعمت بزرگ ، هرصبح بعد از بیدار شدن سجده ای به جا آورد و سپس به دنبال کارهای روزانه رفت. ایشان تأکید نمودند:. نگاه به همه مخلوقات باید نگاه خدایی باشد زیرا همه مخلوقات دائم الذکر هستند. انسان باید به اطراف خود نگاه عرفانی و نگرش معنوی داشته باشد.بنابراین نگاه همه ، علی الخصوص طلاب باید در مورد مسائل اسلام و جهان نگاه خاص و ویژه ای باشد.

حاج قاسم حامدی، موسس مدرسه علمیه فاطمه الزهرا(سلام الله علیها) شهرستان آمل ، در جمع طلاب کشور افغانستان به نحوه تدریس قرآن کریم اشاره کرده و گفتند: در تدریس قرآن باید به دو اصل اساسی موسیقی و داستان گویی توجه نمود ، زیرا قرآن سراسر موسیقی و داستان است که با در نظر گرفتن این دو اصل می توان قرآن را به صورتی جذاب به همه گروه های سنی آموزش داد.

خانم حسینی افزود: حاج آقا حامدی مسولیت هماهنگی و تدارکات و اسکان این طلاب را در شهرستان محمودآباد عهده دار بوده و در این خصوص زحمات بسیاری را متقبل شده اند. در پایان این بازدید طلاب به گردش دسته جمعی در ساحل زیبای شهرستان محمودآباد پرداختند .

 نظر دهید »

برگزاری جشن میلاد امیر المومنین(علیه السلام )

29 اردیبهشت 1394 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

مصادف با میلاد امام علی(علیه السلام) و بزگداشت روز پدر و هفته گرامیداشت مقام معلم وگرامیداشت یاد و خاطره شهید مطهری  ؛ مراسم جشنی در روز سه شنبه مورخ 15/02/93 با حضور طلاب، اساتید و کادر در مدرسه علمیه الزهرا(سلام الله علیها) محمودآباد برگزار گرید.

خانم حسینی در خصوص برگزاری این مراسم گفت:  دراین مراسم که به همت طلاب سال دوم برگزار گردید به مرور دوباره  زندگی و شخصیت مولی الموحدین امیر مومنان علی (علیه السلام) پرداخته شد ،باشد که این زندگی سراسر پند و عبرت، آیینه پیش روی ما باشد.

وی افزود: در ضمن مراسم از مقام شامخ پدر بزرگترین حامی معنوی فرزند ، مقام والای معلم این شمع فروزان راه زندگی و یاد و خاطره استاد شهید مرتضی مطهری با خواندن مطالب نغرو پر محتوایی تجلیل به عمل آمد.

وی خاطر نشان کرد: در ادامه این جشن ، مولودی خوانی توسط یکی از طلاب انجام گرفت و همچنین طلاب برتر آموزشی  از رتبه اول تا سوم  هرپایه با دادن جوایزی  مورد تشویق و تقدیر قرار گرفتند.

در پایان مراسم با اهدای هدایایی به رسم یاد بود به اساتید حوزه ، از ایشان تقدیر و تشکر به عمل آمد.

 

 2 نظر

برگزاری جشن میلاد کوثر در مدرسه علمیه الزهرا(سلام الله علیها) محمودآباد

29 اردیبهشت 1394 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

جشن میلاد کوثر ولایت ، حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) ، هفته بزرگ داشت مقام زن و مادر با حضور طلاب ، اساتید و کادر در روز سه شنبه 25/ 01/ 94 در مدرسه علمیه الزهرا(سلام الله علیها) محمودآباد برگزار شد.

خانم حسینی مدیر مدرس علمیه الزهرا(سلام الله علیها) محمودآباد در هدف از  برگزاری این جشن را گرامیداشت میلاد دردانه نبی ، بزرگداشت مقام شامخ زن و مادر دانست و عنوان کرد مطالعه زندگی نامه و سرگذشت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و حالات آن بزرگوار آن قدر آموزنده و درخشان و پر محتواست که هر انسانی را در مقابل عظمت و جاذبه ی آن متفکر می سازد.

ایشان اضافه کردند:  قرآن کریم نیز در سوره های خود از جمله کوثر ، قدر ، نور، دهر، آیه تطهیر موئد این مطلب است که هیچ بانویی از اول عالم تا کنون به پای سیده النساء العالمین نرسیده و نخواهد رسید.

در این مراسم که طلاب پایه سوم عهده دار اجرای آن بوده اند ،علاوه بر اجرای برنامه های متنوع و مولودی خوانی ؛  توسط مدیر مدرسه از  طلاب برتر در زمینه اخلاقی، فعالین فرهنگی، فعالین در برنامه صبحگاه، گروه پژوهشی برتر ، گروه مباحثه برتر، سخنرانان برتر در مراسمات ، و… با اهدای جوایزی تقدیر به عمل آمد.

 

 

 

 

 نظر دهید »

شفیعه روز جزا

11 بهمن 1393 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

در بخشی از زیارتنامه حضرت فاطمه معصومه سلام ‏اللَّه‏ علیها آمده است: « یا فاطِمَهُ اشفَعی لی فی الْجَنَّةِ ، فَاِنَّ لَكِ عِنْدَ اللهِ‌ شَأْنا ً مِنَ الشَّأْنِ ».در این عبارتی نورانی، از آن بانوی مکرّمه به سبب این كه نزد خداوند متعال شأن و منزلتی والا دارد، درخواست شفاعت شده است. این فراز از زیارتنامه می تواند ناظر بر این سخن امام صادق علیه السلام باشد كه فرموده است:

« تُقْبَضُ فیها امرَأَةٌ مِنْ وُلدی، وَ اسْمُها فاطمةُ بنتِ موسی، تَدْخُلُ بِشِفاعَتِها شیعتُنا الجنّةَ باَجْمَعِهِمْ »

در قم، بانویی از فرزندان من كه نامش فاطمه دختر موسی است، رحلت می كند؛ با شفاعت او همه شیعیان ما به بهشت می شوند.

برای درک بیشتر عظمت شفاعت و درجه شفیع، باید توجه داشت که مقام رفیع «شفاعت» شایستگی ویژه ای را می طلبد كه بدون اجازه خداوند متعال، معنایی نخواهد داشت : « یَوْمَئِذٍ لاتَنْفَعُ الشِّفاعَهُ الّا مَنْ اَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ» ؛ روز قیامت شفاعت كسی فایده نبخشد جز آن كه خدا اجازه شفاعتش داده باشد .

و این اذن به كسانی داده می شود كه به مرتبه عالی از قرب الهی و بندگی خالصانه پروردگار رسیده باشند كه در رأس آنها انبیاء و ائمّه معصومین علیهم السلام هستند و بعد از آنها بندگان خالص حق و اولیاء مقرّب درگاه خدا از علماء و شهداء و فرزندان شایسته امامان معصوم علیهم السلام هستند كه هر كدام در حدّ مقام و درجه معنوی خویش حق شفاعت دارند.

 نظر دهید »

ازحسین تا حسینیان

05 بهمن 1393 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

ازکربلا ننگی به روی کوفه افتاد ، دیگردل هر شیعه ای را شعله افتاد

آری حسین تشنه لب در زیر خورشید ، با نیزه های مکروحیله خفته افتاد

هرجا که ماه اومحرم چهره بگشاد ، از هر درودیوار عالم ناله افتاد

دانی؟ خبر، بس تلخ و اندوهی بزرگ است، آری حسین ما به خون آغشته افتاد

آن مرداخلاص و سلوک عارفانه ، برچه خطایی غرق درخون تشنه افتاد

سروده ی:ن.طالبی

 1 نظر

برادر!عیدت مبارک

14 مهر 1393 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

برادر!عیدت مبارک

غدیربود.رفتیم پیشانی اباذر را ببوسیم و بگوییم:برادر عیدت مبارک،پیشانیش از آفتاب ربذه سوخته بود !! به ابن سکیت گفتیم علی.هیچ

نگفت،نگاهمان کرد و گریست. زبانش را بریده بودند! خواستیم دست های میثم را بگیریم و بگوییم سپاس خدای را که ما را از متمسکین به ولایت

امیرالمومنین قرار داد ، دستهایش را قطع کرده بودند! گفتیم یک سیدی بیابیم و عیدی بگیریم. سیدی ! کسی از بنی هاشم. جسدهاشان درز لای

دیوارها شده بود و چاهها از حضور پیکرهای بی سرشان پر بود ! زندانی دخمه های تاریک بودند و غل های گران برپا،در کنج زندان ها نماز می خواندند.

 

 1 نظر

روایت مجاهدی که وقت نداشت به شهادت فکر کند

29 اردیبهشت 1393 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

 

عباس دست طلا؛ کتاب مورد تحسین رهبر انقلاب

 


یکی از تازه‌ترین کتب مورد اشاره و تحسین رهبر معظم انقلاب، یک کتاب جنگی و حماسی نیست؛ یعنی فقط جنگی نیست. بلکه یک کتاب اقتصادی است؛ یک کتاب کار است


عباس دست طلا؛ کتاب مورد تحسین رهبر انقلاب

یکی از تازه‌ترین کتب مورد اشاره و تحسین رهبر معظم انقلاب، یک کتاب جنگی و حماسی نیست؛ یعنی فقط جنگی نیست. بلکه یک کتاب اقتصادی است؛ یک کتاب کار است.

رهبر انقلاب در مورد این کتاب فرمودند: «کتاب این آقای حاج عباس دست طلا را که مفصل و با جزئیات [گفته] خواندم. خیلی خوب بود انصافاً؛ مخصوصاً کتاب ایشان؛ هم مطلب در آن زیاد بود، هم آثار صفا و صداقت در آن کاملاً محسوس بود و انسان می‌دید. خداوند ان‌شاءالله فرزند شهید ایشان را با پیغمبر محشور کند و خودشان را هم محفوظ بدارد.»

ماجرا از آن‌جا شروع شد که رهبر معظم انقلاب یکم بهمن‌ماه سال قبل میزبان عده‌ای از رزمندگان قدیمی جبهه‌های جنگ بودند. مجلسی که ساعتی قبل از ظهر آغاز شد و تا نماز ظهر و عصر ادامه پیدا کرد. ترکیب افراد حاضر در آن جلسه که عمدتاً مو سفید کرده و عصا به‌دست گرفته بودند خیلی جالب بود. آن‌ها کسانی بودند که برای جنگیدن به جبهه نرفته بودند؛ رفته‌ بودند تا در جبهه کار کنند. تفنگ به‌دست نگرفته بودند؛ آچار و پیچ‌گوشتی و چکش و روغن و گیریس، ابزار دست‌شان بود. تعمیرکار ماشین‌های سنگین، صافکار، نقاش، گلگیرساز، اتاق‌ساز، جوشکار و صاحبان حرفه‌هایی از این دست. افرادی که در آن‌ سال‌ها اسم‌شان را گذاشته بودند: «اصناف پشتیبان جنگ»

برای این‌که اهمیت موضوع این نشست روشن شود، باید بدانیم که رهبر انقلاب در سخنرانی اولین روز سال جدید در حرم رضوی هم به این نشست دوستانه اشاره فرمودند:

«در دوران جنگ تحمیلی، یکی از مشکلات ما، از کار افتادن دستگاه‌های ما، بمباران شدن مراکز گوناگون ما، تهیدست ماندن نیروهای ما از وسایل لازم ـ مثل وسایل حمل و نقل و این چیزها ـ بود. یک عده افراد صنعتگر، ماهر، مجرّب، راه افتادند از تهران و شهرستان‌ها ـ که بنده در اوایل جنگ خودم شاهد بودم، این‌ها را می‌دیدم؛ اخیراً هم بحمدالله توفیق پیدا کردیم، یک جماعتی از این‌ها آمدند؛ آن روز جوان بودند، حالا سنّی از آن‌ها گذشته، اما همان انگیزه و همان شور در آن‌ها هست ـ رفتند داخل میدان‌های جنگ، در صفوف مقدم، بعضی‌هایشان هم شهید شدند؛ تعمیرات کردند، ساخت‌وساز کردند، ساخت‌وسازهای صنعتی؛ این پل‌های عجیب و غریبی که در جنگ به درد نیروهای مسلح ما خورد، امکانات فراوان، خودرو، جاده، امثال این‌ها، به‌وسیله‌ی همین نیروهای مجرب و ماهر به‌وجود آمد؛ امروز هم هستند، امروز هم در کشور ما الی‌ماشاءالله؛ تحصیل‌کرده نیستند، اما تجربه‌ و مهارتی دارند که گاهی از تحصیل‌کرده‌ها هم بسیار بیشتر و بهتر و مفیدتر است؛ این هم یکی از امکانات نیروهای ما است؛ هم در کشاورزی این را داریم، هم در صنعت داریم.» (1393/01/01)

یکی از میهمانان رهبر انقلاب اسلامی در آن دیدار، «حاج عباس‌علی باقری» مشهور به «حاج عباس فابریک دست‌طلا» بود. تعمیرکار خوش‌نام جبهه‌های جنوب یک سال قبل از آن خاطراتش را به همت بسیج اصناف و مدیریت نشر فاتحان، لباس جلد پوشانده بود. رهبر انقلاب در آن دیدار، عباس آقای دست‌طلا را خوب به جا آوردند:

«این کاری که اخیراً شروع شده که از شماها با این جزئیات و ریزه‌کاری‌ها خاطرات می‌گیرند، این هم کار خیلی خوبی است. ما دو جلد از این کتاب‌های شما را خواندیم، یکی  کتاب آقای بنایی را خواندم یکی هم کتاب این آقای حاج عباس دست طلا را که مفصل و با جزئیات [گفته] خواندم. خیلی خوب بود انصافاً؛ مخصوصاً کتاب ایشان؛ هم مطلب در آن زیاد بود، هم آثار صفا و صداقت در آن کاملاً محسوس بود و انسان می‌دید. خداوند ان‌شاءالله فرزند شهید ایشان را با پیغمبر محشور کند و خودشان را هم محفوظ بدارد.» (1392/11/01)

اهمیت و برجستگی کار حاج عباس دست‌طلا و دوستانش در دو چیز است: «سرعت در تعمیر» و «توقف‌ناپذیری». هیچ چیز در مسیر حرکت این جماعت مانعی ایجاد نمی‌کند. نه کمبود گاه به گاه ابزار و وسایل، نه بدقلقی فلان مسئول مربوطه. اصل و اساس راه انداختن کار است؛ تعمیر چرخ جنگ است. این‌قدر این کار را با وسواس انجام می‌دهد که دم در می‌ماند.

***

در صفحه‌ی تقدیمیه‌ی کتاب نوشته شده است: تقدیم به همه‌ی بسیجیان فنی و تعمیرکار! از همین جا معلوم می‌شود با یک کتاب متفاوت روبه‌رو هستیم. کتاب «عباس دست‌طلا» یکی از بی‌تعارف‌ترین کتاب‌های دفاع مقدس است. ردی از سۆال و جواب مصاحبه‌کننده در اثر معلوم نیست. نویسنده در متن هرجا که خواسته از گذشته و کودکی حاج عباس قصه را روایت کند، جمع دوستان با صفای او را جمع می‌کند و شب‌ها بعد از کار سخت و سنگین روز کنار هم می‌نشاند تا از خاطراتش بشنوند. این یعنی فرم و قالب روایت کتاب هم خوب مهندسی شده است.

وقتی کار مصاحبه و نگارش خاطرات حاج عباس‌علی باقری به سرکار خانم معراجی‌پور پیشنهاد می‌شود، در همان جلسه‌ی اول از مصاحبه‌شونده می‌پرسد: آیا شما به فکر شهادت هم بودی؟ حاج عباس می‌گوید: آن قدر کار زیاد بود که من وقت نداشتم به شهادت فکر کنم!

نویسنده متن را بارها بازنویسی کرده است. ادبیات و لحن حاج عباس ـ که خاص خود او و شبیه هیچ کسی نیست ـ در طول کتاب حفظ شده است. متن هیچ دست‌انداز و ابهامی ندارد. روایت معمولی یک آدم معمولی آن‌قدر خوب به پیش می‌رود که دست‌کم در دو سه نقطه مخاطب را زمین‌گیر می‌کند؛ و آن‌چنان او را متأثر می‌کند که تا چند روز فکر او را به خود مشغول می‌کند.

عباس دست طلا؛ کتاب مورد تحسین رهبر انقلاب

حاج عباس اول خودش به عنوان داوطلبی بسیجی راهی جبهه می‌شود: به عنوان یک حاجی بازاری. کسی که آن روزها در خیابان خاوران برای خودش گاراژ و تعمیرگاهی داشت، کارگر و برو بیایی داشت و دست کم چند خانواده را روزی می‌رساند. بعد به عنوان یک تعمیرکار ساده‌ی یک لاقبا اعزام می‌شود و از قضا به منطقه‌ای می‌رود که قدرش را نمی‌دانند و زیر دست فرماندهی می‌افتد که چندین بار تحقیرش می‌کند. با این حال کم نمی‌آورد. تا آن‌جا که می‌تواند کار را پیش می‌برد و برمی‌گردد تهران. چند وقت بعد که دوباره می‌خواهد اعزام بشود نیرو جمع می‌کند. از دفعات بعدی خودش کاروان‌دار می‌شود. در تهران می‌گردد مکانیک و صافکار و دست به آچار پیدا می‌کند و با خودش همراه می‌کند و آن‌قدر خوب و پرحجم کار می‌کند که نام و آوازه‌‌اش همه جا می‌پیچید. به او پیشنهاد می‌شود پشتیبانی محور جنوب را به عهده بگیرد که نمی‌پذیرد.

یک بار گزارشگری از تلویزیون می‌رود به تعمیرگاه پشتیبانی تا با حاج عباس گفت‌وگو کند و از راز شهرتش در جبهه جویا شود.

(از متن کتاب)

گزارشگر با تعجب می‌گوید:

- این‌طور که شما تعریف کردید، کار چندان مهمی نیست؛ در حالی که به نظر ما دارید کار مشقت‌باری را انجام می‌دهید!

لبخند می‌زنم:

- بله به حرف ساده است. بیایید از تعمیرگاه بیرون تا کارهایی را که در طول 10 روز قبل انجام داده‌ایم و آماده‌ی حرکت برای جبهه است را نشان‌تان بدهم.

40 تا ماشینی را که درست کرده‌ایم و پشت سر هم گذاشته‌ایم تا راننده‌ها بیایند و آن‌ها را ببرند، نشان‌شان می‌دهم:

- این هم کار شبانه‌روزی ما در عرض 10 روز!

می‌پرسد:

- اگر قرار بود این 40 تا ماشین را در تهران انجام دهید، چقدر وقت‌تان را می‌گرفت؟

پاسخ می‌دهم:

- شش ماه؛ اما این‌جا با تهران فرق دارد. باید شلاقی کار کرد. (صفحه‌ی 208)

***

اهمیت و برجستگی کار حاج عباس دست‌طلا و دوستانش در دو چیز است: «سرعت در تعمیر» و «توقف‌ناپذیری». هیچ چیز در مسیر حرکت این جماعت مانعی ایجاد نمی‌کند. نه کمبود گاه به گاه ابزار و وسایل، نه بدقلقی فلان مسئول مربوطه. اصل و اساس راه انداختن کار است؛ تعمیر چرخ جنگ است. این‌قدر این کار را با وسواس انجام می‌دهد که آدم در می‌ماند. این بخش را ببینید:

(از متن کتاب)

طاق آمبولانس را چند بار دید می‌زنم. مجتبی لجش گرفته:

- بس نیست؟! چقدر طاق را دید می‌زنی؟ همه‌ی صافکارها یک بار رو‌به‌روی ماشین می‌ایستند و نگاه می‌کنند، بعد هم درستش می‌کنند و دیگر کاری ندارند که چه می‌شود. تو هم از بالا می‌بینی، هم از پایین، هم از چپ، هم از راست، بغل، روبه‌رو، زیر و رو … بابا! چه خبرت است؟!

حس می‌کنم کمی خسته شده. لبخندی حواله‌اش می‌کنم:

- طاق آمبولانس باید محکم باشد و سفت بشود تا وقتی که می‌رود توی دست‌انداز و بالا و پایین می‌افتد، صدا ندهد. آمبولانس همه‌اش می‌رود خط مقدم، اگر طاقش صدا بدهد، راننده فکر می‌کند با گلوله دارند او را می‌زنند. می‌ترسد و یک وقت برمی‌گردد عقب. (صفحه‌ی 204)

 6 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 27
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) محمودآباد

مدرسه علمیه الزهرا(سلام الله علیها) شهرستان محمودآباد، از مدارس علمیه استان مازندران بوده و از سال 1390 شروع به فعالیت نموده است.

جستجو

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟