عادت به روضه کرده دام...
عادت به روضه کرده دلم روضه خوان کجاست
صاحب عزای فاطمه، آن بی نشان کجاست
قربان اشک روز و شب چشم خسته ات
مولا فدای مادر پهلو شکسته ات
عادت به روضه کرده دلم روضه خوان کجاست
صاحب عزای فاطمه، آن بی نشان کجاست
قربان اشک روز و شب چشم خسته ات
مولا فدای مادر پهلو شکسته ات
این همایش در روز چهارشنبه ، مورخ 1392/9/27 در سالن آمفی تأتر مجتمع شرکت نفت محمودآباد برگزار گردید.
خانم حسینی مدیر مدرسه الزهرا(سلام الله علیها) محمودآباد ، در خصوص شرکت طلاب در این همایش بیان داشت: 18 نفر از طلاب مدرسه علمیه الزهرا(سلام الله علیها) محمودآباد در معیت معاون آموزش مدرسه در این همایش شرکت نمودند . این همایش با حضور طلاب ، روحانیون ، دانشگاهیان و اساتید و مسئولان محترم شهر ، و به همت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا اسماعیلی (امام جمعه ومسئول نهاد فرهنگی شهرستان )و جناب آقای کوزه گر ( مسئول اداره ارشاد شهرستان) برگزار گردید.
وی افزود : حجت الاسلام و المسلمین آقای گنجی (رئیس حوزه علمیه امام جعفر صادق ، واحد برادران) بعد از خوشامد گویی به حضار،در خصوص ثمره وحدت حوزه و دانشگاه فرمودند: دشمنان ما بهتر از ما درک کرده اند که اگر حوزه و دانشگاه در کنار هم قرار گیرند هرگز نمی توانند در مقابل این دو نهاد بیاستند. حضرت امام خمینی کسی بود که ثمره این وحدت را درک نمودند و آن را تقویت کردند. در عالم وجود می بینیم که علم بسیار پیشرفت کرده ، امّا این پیشرفت چه ثمری برای بشر داشته است؟ آیا مایه آسایش بشر شده یا موجب آزار بشر است؟امام خمینی (قدس سره) علم را مایه آسایش بشر معرفی کردند و این هدف محقق نمی شود مگر با وحدت این دو نهاد .
وی تصریح کرد :در این جلسه دو مقاله توسط آقای مهندس حبیبی (دانشجوی دانشگاه خزر محمودآباد ) با عنوان حوزه و دانشگاه چگونه می توانند به هم کمک کنند و سید مهدی علوی( طلبه حوزه علمیه امام جعفر صادق) با عنوان : نقش روحانیون به ویژه شهید مفتح در وحدت حوزه و دانشگاه چیست؟ قرائت گردید .
وی خاطر نشان کرد: حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا معلمی نماینده مردم مازندران در مجلس خبرگان رهبری به عنوان سخنران مهمان فرمودند: 27 آذر سالروز شهادت آیت الله مفتح که اثر وجودی اش هم در حوزه و هم در دانشگاه است ، می باشد. به جاست که در مورد تفکر و اندیشه شهید مفتح و تأثیر گزاری این اندیشه در دو نهاد حوزه و دانشگاه تحقیق و پژوهش صورت گیرد. امام راحل بنیان گزار این تفکر بودند. یکی از دغدغه ها ی ایشان در سال 42 و در شهر نجف اشرف مسأله فاصله و جدایی این دو نهاد بود . چرا که اگر این دو همدیگر را در آغوش گیرند ، دیگر فرصتی برای خودنمایی و عرضه اندام دشمن باقی نمی ماند. خداوند در قرآن کریم فرموده اند :« واعتصمو بحبل الله جمعیا و لا تفرقوا »
این همایش رأس ساعت 12 ، با جمع بندی و مطالب پایانی جناب آقای دکتر کیانی رئیس دانشگاه غیر انتفاعی خزر ، به پایان رسید.
تاریخچه بسیج
زمانی که انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید، سلطه و نفوذ آمریکا بر ایران از بین رفت و منابع سرشار نفتی، که آمریکایی ها قبل از انقلاب از ایران غارت می کردند، قطع شد. در کنار این موضوع، تشکیل یک نظام اسلامی در منطقه خاور میانه به شدت آمریکا را در هراس انداخت. از این رو، همه ابزار و امکانات خود در منطقه را به خدمت گرفت تا نظام نوپای جمهوری اسلامی را سرنگون کند و حکومت مطلوب خود را روی کار آورد. بعد از انقلاب، صحنه داخلی کشور با تحرکات ضد انقلاب و شورش های قومی آمیخته بود که همگی با حمایت آمریکا و متحدان وی قصد ایجاد مزاحمت برای نظام و ضعیف کردن و سرنگونی آن را داشتند.
سفارت آمریکا در تهران مرکز هدایت و حمایت از این آشوب های ضد انقلاب بود. از این رو، دانشجویان پیرو خط امام در روز سیزدهم آبان 58 در یک حرکت خودجوش آن جا را تسخیر کردند و کارکنان سفارت را گروگان گرفتند. آمریکایی ها که حیثیت و اعتبار خود را از بین رفته می دیدند، کوشیدند با تهدید نظامی جمهوری اسلامی را به تحویل گروگان ها وادار کنند. برای همین، ناوگان خود را وارد آب های خلیج فارس کردند و به حالت آماده باش در آوردند.
در این شرایط، که ارتش آمادگی دفاع نداشت و نیروهای سپاهی با ضدانقلاب داخل و شورش های قومی درگیر بودند و هنوز از تشکیلات گسترده و نظام مندی برخوردار نبودند،فقط مردم انقلابی می توانستند با مسلح و بسیج شدن در قالب یک نیروی مردمی، به کمک نیروهای نظامی بیایند و از انقلاب و نظام اسلامی دفاع کنند. از این رو، حضرت امام خمینی(ره) با درک این شرایط، در روز پنجم آذر 1358فرمان بسیج عمومی را صادر کردند.
کشف افق های تازه:
به وجود آوردن زمینه های پیوند و دوستی با کتاب، از اهمیتی خاص برخوردار است، کتابخوانی علاوه بر ایجاد ارتباط بین ما و مطالعه، درهای دانش و بینش را بر روی ما باز می کند و آگاهی های زوشنی بخشی به خواننده می دهد و افق های جدیدی از اندیشه و فهم را در برابر آدمی می گشاید.
ترویج کتابخوانی:
یکی از راه های علاقه مند کردن کودکان به کتاب و کتابخوانی این است که بزرگترها آثار برتر کودکانه ای را گزینش کنند و در فرصت مناسب برای بچه ها بخوانند. این کار باعث می شود کودکان و فرزندان مان، کتاب دوست و علاقمند به کتابخوانی بار بیایند و این عشق و علاقه در وجودشان نهادینه و ماندگار بشود. تهیه و خرید کتاب و تشویق و ترغیب بچه ها به مطالعه و همراهی به آن ها در بازدید از نمایشگاه ها و کتابفروشی ها و هدیه دادن کتاب می تواند تاثیر زیادی در علاقه مند کردن کودکان به کتاب و کتابخوانی داشته باشد.
عادت به کتابخوانی:
باعث تاسف است عادت به مطالعه هنوز در جامعه ما رواج نیافته و هنوز عده ای کتاب و حتی روزنامه نمی خوانند باید برای رشد فرهنگ عمومی تلاش بکنیم، تا همه اهل مطالعه باشند، به هنگام کارهای روزمره رفت و آمد و در دیگر فرصت های زندگی، لحظه های ارزشمندی وجود دارند که می توانیم از آن بهترین بهره را ببریم و همت کنیم. همراه خود، کتاب یا هر سرگرمی مفید و آموزنده دیگری داشته باشیم، تا عمر و وقت مان هدر نرود. زمان های بسیاری از دست می دهیم که فرصت آن باز نمی گردد و از بسیاری از لحظه های آموختن، کمترین سود و استفاده را می بریم! راستی چرا همواره کتاب یا هر آفرینش فرهنگی ممکن، در دست و کنار و همراه ما نیست!؟
بزرگترین کتاب:
نام کتاب که می آید، افتخار می کنیم«قرآن» بزرگ ترین و شریف ترین کتاب آفرینش از آن ماست. سربلندیم به این که«قرآن»، کتاب نور و هدایت، شفا و رحمت و خیر و برکت متعلق به ماست. به همه عالم فخر میکنیم که به این کتاب ایمان داریم و در سایه آن از هر گزندی محفوظیم.
کتاب خوب:
فروشنده پرسید: چه کتابی می خواهی؟ گفتم: کتابی که مهربان باشد و چهره ایمانی روحم را به ناخن ما دیگری و بی دینی نخراشد، کتابی که روح تشنه مرا در کویر جهل و نادانی رها نکند، کتابی که هم دل و هم زبان من باشد و مرا در غربت بیگانگان و اجنبی ها فرو نبرد… کتابی که راستگو باشد و در دل من به جای پاشیدن بذر واقع گرایی، بذر دروغ و نفاق و کج فهمی نکارد؛ کتابی که دوست و خیرخواه من باشد.
کتاب، رشته نجات:
کتابی را باید خواند که از او بگوید؛ از او که جهان در ید حکمت و دانش اوست. کتابی را باید خواند که از انسان بگوید که از کجا آمده و به کجا خواهد رفت. کتابی را باید خواند که از بایدها و نبایدها بگوید؛ مثل چراغی در راه، در شبی تاریک. کتابی را باید خواند که دل را بیدار کند و قلب را امیدوار، دست و دل را به تلاش وا دارد و پای را به رفتن. کتابی را باید خواند که رشته ای برای بیرون آمدن از چاه جهل، به آسمان معرفت باشد. کتابی را باید خواند که شمیم عطرش مشام جان را از مستی معرفت و شناخت لبریز کند. کتاب خواندن یعنی یافتن دوستی تازه، یعنی یک پله بالا رفتن در دانستن و معرفت، یعنی گشودن یک پنجره از نور به روی زندگی، یعنی کنار رفتن پرده نادانی از پیش چشم حکمت و دانش و یعنی نفس کشیدن در هوای تازه دانستن و آگاهی.
گستره کتاب:
کتاب مثل اقیانوس بیکرانی است که ناشناخته های بسیاری دارد و هرکس به فراخور حالش دل به ژرفای آن می سپارد و با انبانی پُر باز می گردد. در این دریای عمیقِ معرفت، گوهرهای نابی وجود دارد که تنها تلاشگران چیره دست می توانند به آن دست بیابند.
میراث پایدار:
کتاب میراثی ماندگار و پدیده ایی شکوهمند و با ارزش است که زندگی بشر را روشن می کند و خداوند بزرگ معجزه ابدی آخرین فرستاده اش را کتاب قرار دارد؛ کتابی که سرآمد همه کتاب هاست. آیین آسمانی ما، پرچمدار کتاب و کتابخوانی است. اگر در تاریخ اسلام کاوش کنیم، این حقیقت را که اسلام، دین اندیشه و معرفت، آیین دانش و معنویت است به روشنی در می یابیم؛ ما وارث نظام گرانبها و فرهنگ پویا و تمدن والای اسلامی هستیم، تا به چه میزان با برخورداری از آثار مکتوب در راه احیای این فرهنگ بکوشیم.
سرگذشت کتاب:
کتاب در طول سالیان دراز، سرگذشتی تلخ و شیرین داشته است، زمانی در غربت و تنهایی و زمانی در اوج شکوفایی بوده است اما نقش برجسته و سازنده کتاب در تکامل فردی و اجتماعی مشهود است. سزاوار نیست به چنین عنصر مهمی کم توجّه باشیم و آن را فراموش کنیم.
اثری ماندگار:
با ایمان و اخلاص می شود آثار خوب و زیبایی وجود آورد. یک کتاب خوب زمانی می تواند تاثیرگذار و خاطره انگیز و ماندگار باشد که نیازهای خوانندگانش را برآورده و به سوالات شان پاسخی قانع کننده و استوار بدهد.
بی مانندترین گوهر:
بسیاری از کتاب ها صدف های گرانبهایی هستند که تنها با یک بار خواندن، گوهر وجودشان را نمی توان به دست آورد. این آثار نیاز به تدبّر دوباره خوانی و کند و کاو دارند؟ کتاب های استاد شهید مطهری از این نمونه اند.
به فرزندش امام محمد باقر(علیه السلام) فرمود: «فرزندم با پنج کس همنشینی و رفاقت مکن! از همنشینی با دروغگو پرهیز کن؛ زیرا او مطالب را بر خلاف واقع نشان می دهد. دور را نزدیک و نزدیک را به تو دور جلوه می دهد. از همنشینی با گناهکار و لاابالی بپرهیز؛ زیرا او تو را به بهای یک لقمه یا کمتر از آن می فروشد.
از همنشینی با بخیل پرهیز نما که او از کمک مالی به تو، آن گاه که بسیار به او نیازمندی، مضایقه می کند.از همنشینی با احمق اجتناب کن؛ زیرا او می خواهد به تو سودی برساند ولی به تو زیان می رساند. از همنشینی با قاطع رحم بپرهیز که او در سه جای قرآن مورد لعن و نفرین قرار گرفته است.»
امام محمد باقر (علیه السلام ) فرمودند :
[ مؤمن ] هنگامی که آن روز ( عاشورا ) فرا رسید ، به صحرا برود یا آنکه به پشت بام و جای بلند منزل خود بالا رود و با دست خود اشاره کند و به امام حسین (ع) سلام دهد و آنچه می تواند تلاش کند در ( لعن کردن و ) دعا کردن بر علیه قاتلان او . پس از آن دو رکعت نماز بخواند و این عمل را در اول روز قبل از اذان ظهر انجام دهد .
سپس باید ندبه کند بر حسین (علیه السلام) و بر او گریه کند و به اهل منزل و کسانی که در خانه ی او هستند، دستور بدهد که بر امام حسین(علیه السلام) گریه کنند و در خانه ی خود مصیبت آن حضرت را بر پا کند، به این ترتیب که برای آن حضرت اظهار بی تابی و جزع نمایند و با گریه یکدیگر را ملاقات کنند و (و گرد هم بیایند) و همدیگر را بر مصیبت امام حسین (علیه السلام) تعزیت دهند. من نیز از طرف خدا برای آنها ضامن می شوم که اگر این کارها را انجام دهند، خداوند تمام ثوابهایی را که گفتم، به ایشان بدهد…
[راوی می گوید] پرسیدم: چگونه همدیگر را تعزیت دهند؟ حضرت فرمودند: بگویند «خداوندا پاداش ما را بزرگ قرار دهد به مصیبت ما بر حسین(علیه السلام) و ما را و شما را از خونخواهان و منتقمین آن حضرت قرار دهد، به همراه ولی او امام مهدی از آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)…].