جملات و متون ماندگار(درباره کتاب و کتابخوانی)
کشف افق های تازه:
به وجود آوردن زمینه های پیوند و دوستی با کتاب، از اهمیتی خاص برخوردار است، کتابخوانی علاوه بر ایجاد ارتباط بین ما و مطالعه، درهای دانش و بینش را بر روی ما باز می کند و آگاهی های زوشنی بخشی به خواننده می دهد و افق های جدیدی از اندیشه و فهم را در برابر آدمی می گشاید.
ترویج کتابخوانی:
یکی از راه های علاقه مند کردن کودکان به کتاب و کتابخوانی این است که بزرگترها آثار برتر کودکانه ای را گزینش کنند و در فرصت مناسب برای بچه ها بخوانند. این کار باعث می شود کودکان و فرزندان مان، کتاب دوست و علاقمند به کتابخوانی بار بیایند و این عشق و علاقه در وجودشان نهادینه و ماندگار بشود. تهیه و خرید کتاب و تشویق و ترغیب بچه ها به مطالعه و همراهی به آن ها در بازدید از نمایشگاه ها و کتابفروشی ها و هدیه دادن کتاب می تواند تاثیر زیادی در علاقه مند کردن کودکان به کتاب و کتابخوانی داشته باشد.
عادت به کتابخوانی:
باعث تاسف است عادت به مطالعه هنوز در جامعه ما رواج نیافته و هنوز عده ای کتاب و حتی روزنامه نمی خوانند باید برای رشد فرهنگ عمومی تلاش بکنیم، تا همه اهل مطالعه باشند، به هنگام کارهای روزمره رفت و آمد و در دیگر فرصت های زندگی، لحظه های ارزشمندی وجود دارند که می توانیم از آن بهترین بهره را ببریم و همت کنیم. همراه خود، کتاب یا هر سرگرمی مفید و آموزنده دیگری داشته باشیم، تا عمر و وقت مان هدر نرود. زمان های بسیاری از دست می دهیم که فرصت آن باز نمی گردد و از بسیاری از لحظه های آموختن، کمترین سود و استفاده را می بریم! راستی چرا همواره کتاب یا هر آفرینش فرهنگی ممکن، در دست و کنار و همراه ما نیست!؟
بزرگترین کتاب:
نام کتاب که می آید، افتخار می کنیم«قرآن» بزرگ ترین و شریف ترین کتاب آفرینش از آن ماست. سربلندیم به این که«قرآن»، کتاب نور و هدایت، شفا و رحمت و خیر و برکت متعلق به ماست. به همه عالم فخر میکنیم که به این کتاب ایمان داریم و در سایه آن از هر گزندی محفوظیم.
کتاب خوب:
فروشنده پرسید: چه کتابی می خواهی؟ گفتم: کتابی که مهربان باشد و چهره ایمانی روحم را به ناخن ما دیگری و بی دینی نخراشد، کتابی که روح تشنه مرا در کویر جهل و نادانی رها نکند، کتابی که هم دل و هم زبان من باشد و مرا در غربت بیگانگان و اجنبی ها فرو نبرد… کتابی که راستگو باشد و در دل من به جای پاشیدن بذر واقع گرایی، بذر دروغ و نفاق و کج فهمی نکارد؛ کتابی که دوست و خیرخواه من باشد.
کتاب، رشته نجات:
کتابی را باید خواند که از او بگوید؛ از او که جهان در ید حکمت و دانش اوست. کتابی را باید خواند که از انسان بگوید که از کجا آمده و به کجا خواهد رفت. کتابی را باید خواند که از بایدها و نبایدها بگوید؛ مثل چراغی در راه، در شبی تاریک. کتابی را باید خواند که دل را بیدار کند و قلب را امیدوار، دست و دل را به تلاش وا دارد و پای را به رفتن. کتابی را باید خواند که رشته ای برای بیرون آمدن از چاه جهل، به آسمان معرفت باشد. کتابی را باید خواند که شمیم عطرش مشام جان را از مستی معرفت و شناخت لبریز کند. کتاب خواندن یعنی یافتن دوستی تازه، یعنی یک پله بالا رفتن در دانستن و معرفت، یعنی گشودن یک پنجره از نور به روی زندگی، یعنی کنار رفتن پرده نادانی از پیش چشم حکمت و دانش و یعنی نفس کشیدن در هوای تازه دانستن و آگاهی.