سال روز ازدواج حضرت علی(علیه السلام) و حضرت زهرا(علیها السلام)(روز ازدواج)
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به اتاق آمد. دختر به استقبال پدر، از جا بلند شد. عبای پدر را از روی دوش او برداشت. کفش ها را از پای پدر در آورد. ظرفی آب آورد و با دست هایش، پاهای پدر را شست و سپس گوشه ی اتاق نشست. پدر نگاهی به دختر کرد و با او گرم صحبت شد: « فاطمه جان! علی بن ابیطالب کسی است که تو را از خویشاوندی و فضیلت و اسلام او به خوبی با خبری و من نیز از خداوند خواسته بودم که تو را به همسری بهترین و محبوب ترین فرد نزد خدا در آورد. حال، او از تو خواستگاری کرده است. تو چه صلاح می دانی؟» دختر ساکت بود و سر به زیر داشت. « الله اکبر! سکوت زهرا نشان از رضایت اوست.» پدر، جمله اش که تمام شد از جا برخاست. جبرئیل نزد پدر آمد: «ای محمد! فاطمه را به ازدواج علی در آور! خداوند فاطمه را برای علی پسندیده و علی را برای فاطمه!»
پیامبر(صلی الله علیها و آله) نزد دامادش رفت. دست او را گرفت: «برخیز و بنام خدا بگو: علی برکه الله،و ماشاءالله، لا حول و لا قوه الا باالله توکلت علی الله». آسمان و زمین غرق نور و سرور شد و عرشیان و فرشتگان شاد گشتند. پدر، داماد را در کنار دخترش نشاند و خود دست به دعا برداشت: «خدایا! این دو محبوب ترین خلق تو در نزد من هستند، آنان را دوست بدار و خیر و برکت بر فرزندانشان عطا فرما و از جانب خود، نگهبانی بر آنان بگمار و من هر دوی آنان و فرزندانشان را از شر شیطان، به تو می سپارم.»