کاش شب یلدای هزار ساله صبح شود...
30 آذر 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد
از امشب سوز سرمای زمستانی هجران دردناک تر می شود،برای آنانی که می دانند روایت انتظار را هر روز و شب برایشان همان حکایت شب یلداست که انتهایی تا طلوع نمی یابند و در غربت غریبی انتظار خفتن نمی دانند.
کاش پاسبان ها راحت شونداز پاسبانی…
کاش دیگر کسی طعنه نزند به حنجره های گرفته، سینه های پاره پاره از خون و چشم های بی روزی از روز.
کاش پیام ها کوتاه می شدند، کوتاه کوتاه مثل دیدن.
کاش شب یلدای هزار ساله صبح شود و فردا روز دمیدن باشد، روز رویش خورشید… .
به حرمت این ماه محرم، یلدایم را به حرمت خورشید، صبح کن یارا… .
* اللهم عجل لولیک الفرج *