• تماس  
  • موضوعات 

مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) محمودآباد

  • آرشیوها

مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) محمودآباد

رعایت شخصیت فقیر

22 خرداد 1392 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

مردی از انصار به خدمت امام حسین (علیه السلام) رسید  و از او در خواست کمک کرد.

امام (علیه السلام) فرمود: ای برادر انصاری آبروی خود را از درخواست حضوری حفظ کن و حاجتت را در نامه ای بنوس من هم انشاء الله به آن عمل خواهم کرد به گونه ای شاد گردی.

آن مرد هم در نامه نوشت:ای ابا عبدالله! فلان شخص پانصد دینار از من طلبکار است و بر گرفتن آن اصرار می ورزد، به او بگو به من مهلتی بدهد.

وقتی امام (علیه السلام) نامه را خواند به منزل رفت و کیسه ای آورد که هزار دینار در آن بود همه را به مرد فقیر داد و فرمود: با پانصد دینار آن وام خود را بپرداز و با پانصد دینار دیگر زندگی خود را اداره کن و جز از یکی از این سه کس در خواست نکن: مرد دین دار، یا صاحب مروت، و یا اصیل و خانواده دار، زیرا انسان دین دار به هنگام درخواست دیگران با کمک به آنها دینش را حفظ می کند و انسان با مروت به خاطر مروتی که دارد از کمک نکردن شرم دارد، و انسان اصیل می داند که تو با درخواستی که کردی از آبروی خود مایه گذاردی و با برآوردن حاجتت آبروی تو را حفظ می کند.(1)


1. تحف العقول.

                                                                          

                                                                          منبع: قصه های تربیتی چهارده معصوم(علیه السلام)، تالیف محمدرضا اکبری.

 1 نظر

خانوووووم ........ چند لحظه وقتتو به ما میدی ؟؟

05 خرداد 1392 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

خانوووووووم….شــماره بدم؟؟؟؟؟؟
خانوم خوشــــــگله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟
خوشــــگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟
اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
بیچــاره اصـلا” اهل این حرفـــــها نبود…این قضیه به شدت آزارش می داد.
تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگیش بازگردد.
روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت…
شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!
دخترک وارد حیاط امامزاده شد…خسته… انگار فقط آمده بود گریه کند…
دردش گفتنی نبود….!!!!
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شدو کنار ضریح نشست.
زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن…
چند ساعت بعد، دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…
خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!
دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه برساند…به سرعت از آنجا خارج شد…وارد شــــهر شد…
امــــا…اما انگار چیزی شده بود…دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!
انگار محترم شده بود… نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!
احساس امنیت کرد…با خود گفت: مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود!
یک لحظه به خود آمد…
دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته…!

 1 نظر

خرمشهر را خدا آزاد کرد.

02 خرداد 1392 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

در ساعت دو بعدازظهر روز سوم خرداد 1361 پس از 24 روز رزم بی امان، خرمشهر به طور کامل آزاد شد و پرچم پر افتخار الله اکبر بر فراز مسجد جامع و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز در آمد.

خرمشهر، این شهر مقاوم که پس از 25 روز پایداری و مقاومت، در چهارم آبان ماه 1359، به اشغال دشمن در آمده بود، پس از 578روز(نوزده ماه) اسارت، بار دیگر به آغوش گرم میهن اسلامی بازگشت.

رزمندگان اسلام در اولین اقدام، نماز شکر را در مسجد جامع خرمشهر اقامه کردند.

                                        این روز بزرگ بر شما مبارک

 نظر دهید »

مولود کعبه

02 خرداد 1392 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

در دومین جمعه از ماه رجب، که از ماه های حرام است و احترام خاصی در میان همه قبایل و طوائف داشت، ازدحام عجیبی در اطراف کعبه بود و سیل مردم از پیر و جوان با احترام ویژه ای در اطراف خانه خدا در حال طواف بودند، که زنی حامله، با چهره ای شکسته، در گرداگرد خانه خدا بی تابانه می گردید و با انگشتان لرزانش به جامه کعبه آویخته بود و در حالی که قطرات اشکش سیل آسا به صورتش می ریخت، زیر لب گفت:

پروردگارا! من به تو ایمان آورده ام و به آنچه کتاب و پیامبر از سوی تو آمده است، ایمان دارم.

پروردگارا! من به آیین جدم “ابراهیم خلیل” که بنیانگذار این خانه کهن است، ایمان دارم.

پروردگارا! ترا سوگند می دهم به حق بنیانگذار این بیت، و به حق این مولودی که در شکم دارم، که این زایمان را بر من آسان بگردان.

چشمهای کنجکاو او را می دید و گوشهای شنوا سخنانش را دنبال می کرد و حس کنجکاوی در مغزها تحریک می شد، که ناگهان فریادی از تعجب از همگان بلند شد و به دنبال آن سکوتی سنگین بر همگان حکم فرما شد. آب در گلوها خشکید، حیرت و تعجب بر چهره ها نقشی شگفت زده بود، نفس ها از سینه ها بیرون نمی آمد.

کسی جرات نداشت که سکوت را بشکند و بگوید: لحظه ای پیش دیوار شکافته شد و زن حامله ای به درون خانه خدا رهنمون شد!

چه کسی باور می کرد که سنگ خارا آغوش باز کند و زن حامله ای را در خود جای دهد؟!

حیرت و تعجب مردم هنگامی افزایش یافت که تلاش پرده داران کعبه، در گشودن در به نتیجه نرسید.

لحظه به لحظه بر ازدحام مردم افزوده می شد، همگان در انتظار بودند که از فرجام این راز آگاه شوند. از نقطه نظر مردم نگران و حیرت زده، هر لحظه ای چون یک ساعت می گذشت و همگان ثانیه شماری می کردند که نیروی غیبی این مشکل را بگشاید. پس از گذشت مدتی طولانی، همان سنگ خارا آغوش باز کرد و فاطمه بنت اسد در حالی که ” مولود کعبه ” را در آغوش داشت بیرون آمد.

صدای هلهله اوج گرفت و در خانه های مکه طنین انداخت. حضرت ابوطالب عمو و برترین حامی پیامبر (ص)، در حالی که برق از دیدگانش می جهید، بانگ برآورد:

ایها الناس: ولد فی الکعبه ولی الله. هان ای مردم! ولی خدا در خانه خدا دیده به جهان گشود. این حادثه پر شکوه و بی نظیر تاریخ، به روز جمعه، سیزدهم ماه رجب سی امین سال حمله ابرهه به خانه خدا (عام الفیل) اتفاق افتاد… .

دیواری مگر به اراده، توان شکفتن دارد؟ خواه دیوار کعبه باشد یا غیر از آن.

هر آن چه که هست، عظمت و قدرت شگفت خدایی است بزرگ که ورای همه دیوارهای زمین پنهان است و آشکار. خواه دیوار کعبه باشد یا غیر آن.

هان همسر ابی طالب! تو برگزیده آسمانی؛ پس خاک را هیچ مشمار. تو برگزیده آسمانی که واسطه ای شایسته و پلی استوار باش، برای قدوم آن کس که می آید.

مسافر تو، شاید که خود ندانی، اما همان است که موعود قرن هاست. آن که زمین، همواره در انتظارش، دست التماس به آسمان بلند کرده بود. آن که انجیل گفته است آن که تورات وعده داده است و آن که همه رسولان زمین، او را از آسمان طلب کرده اند. اینک زمان  وفای به عهد است. بی شک، آنچه از آسمان وعده شود، هرگز دروغ نخواهد بود. هان! همسر ابی طالب! کوچه های مکه را آرام آرام ورق بزن؛  آرام و آهسته، مبادا مسافر، هنگام عبور از این پل، آسوده نباشد.

اینک از راه رسیده ای مرد! پس تمام زمین جشن گرفته است؛ آن چنان که روز رفتنت به سوگ خواهد نشست. کوه ها وجنگل ها، دشت ها و دریاها، به احترام حضورت قیام می کنند و ستاره های نزدیک، پرفروغ تر می شوند. کمان رنگین آسمان، بی آنکه حتی بارانی باریده باشد، پررنگ تر از همیشه زاده می شود و فرشی می گستراند زیر گام های مردی که از آسمان رسیده است و آسمان به خویش می بالد و زمین نیز گرچه هیچ یک، میزبانان مهربانی نبودند مهمان خورشید را… و دیوار، پشت گام هایش بسته شد؛ آن گاه که از کعبه بیرون آمد.  آری ! علی(علیه السلام) از راه رسیده است.

                                                          ***

     میلاد مسعود اولین کوکب رخشان سپهر ولایت و امامت، بر عاشقان و شیفتگان حضرتش مبارک

 نظر دهید »

دلنشین ترین آیه از منظر یک بانوی حافظ قرآن کریم

26 اردیبهشت 1392 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

دلنشین ترین آیه:

از تأثیر گذارترین آیه ها، آیه 72 سوره فرقان که می فرماید:

« وَ الَّذینَ لَا یَشهَدونَ الزُّورَ وَ اِذا مَرُّوا بِاللَّغوِ مَرُّوا کِرامًا»

« افراد با ایمان کسانی هستند که به دروغ گواهی نمی دهند  و در مجالس دروغ و غنا و … حضور نمی یابند و چون به اهل لغو رسند بزرگوارانه می گذرند و به هم نشینی با آن ها در نمی آیند.»

که طبق این آیه اگر ما که ادعا می کنیم مسلمان هستیم فقط همین یک ویژگی را در خود قرار دهیم و اینکه می گویند باید همرنگ جماعت شویم را از ذهن و خاطرمان پاک کنیم ؛بسیاری از مشکلات و گناهان از جامعه برچیده خواهد شد.

قسمتی از مصاحبه خانم عاطفه شریفیان ، بانوی حافظ قرآن کریم با ماهنامه قرآنی نسیم وحی

 نظر دهید »

سلوک باران

25 اردیبهشت 1392 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

           یک شکلات

تا بچه زمین می خورد و شروع به گریه می کند، مادر از راه می رسد و یک شکلات به دست او می دهد و اتفاقاً بچه هم آرام می گیرد، می دانی چرا؟ او پیش خود فکر می کند که درست است که زمین خوردم و سرم درد گرفت، اما در عوض یک شکلات هم در دست دارم، به همین خاطر آرام می شود؛ چون تلخی و شیرینی را باهم می بیند.

یادت باشد اگر تلخی ها و شیرینی ها را باهم ببینیم، آرام می شویم و احساس درد و رنج نمی کنیم. پدر و مادر و یا رفیق و یا هم کلاسی ها ممکن است یک اخلاق یا رفتار تلخی دارند، اما یک جاهایی هم برای ما شیرین بودند، بیاییم هر دو را باهم ببینیم. ببین تا یادت به تلخی های کسی افتاد، سریع به سراغ شیرینی های او بگرد و پیدا کن و با خود زمزمه کن. به همین خاطر است که خداوند به قوم بنی اسرائیل می گفت : « اذکُرُوا نِعمَتِیَ الَّتِی انعَمتُ عَلَیکُم* از نعمت هایی که من به شما داده ام، یاد کنید». یعنی فقط رنج ها و بلا ها را نبینید.

            پاکت شیر

وقتی می خواهند بفهمند یک پاکت شیر فاسد است یا نه، چه کار می کنند؟ آن را در ظرفی ریخته و روی اجاق گذاشته تا بجوشد، همین که جوشید معلوم می شود فاسد است یا نه؟

یادت باشد رفیق هم مثل شیر است و اگر می خواهیم بفهمیم سالم است یانه و به درد رفاقت می خورد یا نه، باید آن را به جوش بیاوریم؛ یعنی عصبانی اش کنیم آن هم نه یک بار و دوبار بلکه سه بار! و آنگاه نگاه به رفتار و نوع سخن هایش کن و ببین با تو چه برخوردی می کند، با تو چه حرف هایی می زند و آنگاه از جنس حرف هایش می توانی او را بشناسی که چطور آدمی است و به درد رفاقت دائم می خورد یا نه. البته این در صورتی است که بخواهی کسی را به عنوان رفیق ثابت کنی و این همان نسخه شفابخشی است که امام صادق (علیه السلام) فرموده است: « تَغضب ثَلاثَ مَرّات / سه بار رفیق خود را عصبانی کن!».         


 1 نظر

حکایتی از امام محمد باقر(علیه السلام)

22 اردیبهشت 1392 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

(1 رجب)

ابو حمزه نام داشت. نزد حضرت آمد و با نگرانی پرسید: «نظر شما درباره ی مسلمانی که برای درخواست نیازی به دیدار مسلمانان دیگر رود؛ اما به او اجازه ی دیدار و صحبت داده نشود، چیست؟»

حضرت نگاهی به ابوحمزه کرد و فرمود: « ای حمزه، هر مسلمانی که به نیاز مسلمانان دیگر پاسخ ندهد و چهره از او پنهان بدارد و در منزلش باقی بماند و برای حل مشکل بیرون نیاید، خداوند نفرین و لعنت خود را از او بر نمی دارد تا آنگاه که او را ملاقات کند.»

حسی درون ابو حمزه جوشید. تشکری کرد و راهی خانه اش شد.              

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 13
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 27
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) محمودآباد

مدرسه علمیه الزهرا(سلام الله علیها) شهرستان محمودآباد، از مدارس علمیه استان مازندران بوده و از سال 1390 شروع به فعالیت نموده است.

جستجو

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟