به حرمت بهار ، مرا ببخش
اسفند رو به پایان است
وقت کوچ کردن به فروردین
وقت بخشیدن و صاف کردن دل.
پس مرا ببخش؛ اگر با نگاهی
یا صدایی
یا زبانی
بر دلت تَرَ کی انداختم.
اسفند رو به پایان است
وقت کوچ کردن به فروردین
وقت بخشیدن و صاف کردن دل.
پس مرا ببخش؛ اگر با نگاهی
یا صدایی
یا زبانی
بر دلت تَرَ کی انداختم.
* عدد هفت جایگاه خاصی در اعتقادات و فرهنگ های مختلف دارد؛ در اسلام نیز عدد هفت شامل: آسمان هفت طبقه دارد. پادشاه مصر، در خواب هفت گاو چاق و هفت گاو لاغر را دید که گفتند هفت سال خشک سالی و هفت سال فراوانی می شود. جهنم هفت طبقه دارد. هفت بار طواف دور کعبه و قرار گرفتن هفت عضو بدن هنگام سجده بر زمین نیز مذکور است. سفره نوروزی هم هفت سین دارد که: سیب، سمنو، سنجد، سنبل(یا سبزی)، سکه، سرکه(یاسیر)،سماق» است و برخی افراد نیز هفت آیه قرآن را که با حرف « سین » و کلمه « سلام » شروع می شود را به عنوان تبرک و تیمن، بر روی کاغذی نوشته و تزیین کرده و کنار قرآن بر روی سفره هفت سین می گذارند که آیات مورد نظر عبارتند از: 1_ سلام قولا من رب رحیم. سوره یس آیه58، 2_ سلام علی نوح فی العالمین. سوره صافات آیه 79، 3_ سلام علی ابراهیم. سوره صافات آیه 109 4_ سلام علی موسی و هارون. سوره صافات آیه 120، 5 _ سلام علی ال یاسین. سوره صافات آیه 130، 6_ سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین. سوره زمر آیه 73، 7_ سلام هی حتی مطلع الفجر. سوره قدر آیه 5.
* مجمع عمومی سازمان ملل در سال 1388 روز 21 ماه مارس را به عنوان روز جهانی عید نوروز، با ریشه ایرانی به رسمیت شناخت و آن را در تقویم خود جای داد. در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از 3 هزار سال دارد و امروزه بیش از 300 میلیون نفر آن را جشن می گیرند توصیف شده است.
* در کشورهایی مانند ایران و افغانستان که تقویم هجری شمسی به کار برده می شود، نوروز، روز آغاز سال نو است. اما در کشورهای آسیای میانه و قفقاز، تقویم میلادی متداول است ونوروز به عنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته می شود و روز آغاز سال محسوب نمی شود.
*امام صادق علیه السلام فرمود: « نوروز روزی است که پیامبر صلی الله علیه و آله برای امیرالمومنین علیه السلام در غدیر خم، جانشینی خود را اعلام و بر آن از مردم پیمان گرفت … و هیچ نوروزی نیست مگر آن که در آن، انتظار فرج را می کشیم، زیرا نوروز از روزهای ماست ». وسائل الشیعه ج: 8 ص : 17
* امام صادق علیه السلام فرمود: « هنگامی که نوروز شد، غسل کن، تمیزترین لباست را بپوش، بوی خوش استفاده کن و آن روز را روزه بدار». وسائل الشیعه ج : 8 ص : 17
حجه الاسلام و المسلمین قرائتی نقل کردند: « منزل پیر مردی مهمان بودم که سه فرزند جوانش یکی پس از دیگری در جبهه اسلام شهید شده بودند. به زیر زمین رفتم و وضو گرفتم، این پدر پیر حوله ای برایم به زیر زمین آورد.
گفتم :حدیث داریم که اگر آب وضو را خشک نکیند ثواب وضو سی برابر است.
پیر مرد گفت: آیل حدیث نداریم که اگر پیر مردی (پدر سه شهید) از این همه پله برای کسی حوله آورد، دل او را نشکنید.»
من تکانی خوردم و دیدم حق با اوست و من در عمل به این حدیث ،باید شرایط دیگری را هم مراعات کنم.
هوا بدجوری بارانی بود و آن کودک حسابی مچاله شده بود. لباس های کهنه و گشادی به تن داشت و پشت در خانه می لرزید. پرسید: «ببخشین خانم! شما کاغذ باطله دارین؟! »
کاغذ باطله نداشتم و وضع مالی مان هم چنگی به دل نمی زد و کمک زیادی از دستم بر نمی آمد. چشمم به پاهای کوچکش افتاد که توی دمپایی های کهنه ای، قرمز شده بود. گفتم: « بیا تو یه فنجون شیر گرم برات درست کنم.» او را داخل آشپزخانه بردم و کنار بخاری نشاندم تا پاهایش را گرم کند. بعد یک فنجان شیر و کمی نان برشته و مربا به او دادم و مشغول کار خودم شدم. زیر چشمی دیدم که دختر کوچولو فنجان خالی را در دستش گرفت و خیره به آن نگاه کرد. بعد پرسید: «ببخشین خانم! شما پولدارین؟» نگاهی به روکش نخ نمای مبل هایمان انداختم و گفتم: «ما… نه!» دختر کوچولو فنجان را با احتیاط روی نعلبکی آن گذاشت و گفت: «آخه رنگ فنجون و نعلبکی اش به هم می خوره.»
موقعی که رفت، فنجان های سفالی آبی رنگ را برداشتم و با دقت به رنگ آن ها نگاه کردم. بعد سیب زمینی ها را داخل آبگوشت ریختم و هم زدم. غذایی که داشت آماده می شد، سقفی بالای سرم، همسرم، یک شغل خوب و دائمی، همه این ها به هم می آمدند. صندلی ها را جلوی بخاری برداشتم و سر جایشان گذاشتم و اتاق نشیمن کوچک خانه مان را مرتب کردم. لکه های کوچک دمپایی را از کنار بخاری، پاک نکردم. می خواستم هیچ وقت یادم نرود چه آدم ثروتمندی هستم.
« منیه دختر 23 ساله ام ؛ خانواده ام زیاد مذهبی نیستن ،اما مامان آدم معتقیدیه؛ اگر چه ایشان هم چادری نیستن.
اون زمانی که برای اولین بار تصمیم گرفتم واسه همیشه چادر سر کنم رو هیچ وقت یادم نمیره؛ البته قبلش هم وقتی می رفتیم هیئت یا مسجد، هر از چند گاهی چادر سر می کردم، اما موقع مهمونی رفتن یا … نه.
خیلی دوست داشتم چادر رو همیشه داشته باشم، اما نَفٌسم خیلی با وسوسه هاش اذیت می کرد؛ مثلاً نمی تونستم وقتی می رم مهمونی مانتو نپوشم یا لباس های قشنگ نپوشم یا خودنمایی نکنم، آخه تیپ من همیشه تو فامیل تک بود. تا این که وقتی 18 سالم بود، در روز تولد حضرت زهرا سلام الله علیها به یک جشن دعوت شدیم که زیر نظر یه مجمع قرانی بود!
اونجا یه تئاتر اجرا شد که اسمش «هجمه» بود و موضوعش هجمه و هجوم فرهنگی ای بود که دشمن به سمت ما نشونه رفته و در مورد ما جوونا اجرا می کرد.
افراد در این تئاتر؛ نقش کشورها رو اجرا می کردند و کسی که نقش آمریکا رو بازی می کرد، هر
روز یه حربه جدید علیه کشورهای اسلامی به کار می بست. او ایرانی هارو آدم های بی عقلی می دونست که هر چی او طراحی کنه رو بدون فکر اجرا می کنند و او خیلی راحت می تونه روشون تاثیر بزاره و… . اون تئاتر خیلی رو من تاثیر گذاشت ضمن این که اون روز، روز میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها هم بود. از خودم بدم اومد که اونقد ضعیف النفسم.
من می دونستم حق با چادره، اما از این که نمی تونستم حق رو در مورد خودم اجرا کنم، حرصم می گرفت. تا که همون شب بعد نماز مغرب و عشا از حضرت زهرا سلام الله علیها خواستم کمکم کنه تا دیگه برای همیشه چادر سر کنم. بعد از نماز رفتم تصمیم رو به مامانم گفتم. مامانم که باور نمی کرد و فکر می کرد فردا پشیمون می شم، گفت: خدا کنه!
اما وقتی دید مصمم هستم باور کرد و کوتاه اومد. اتفاقاً چند روز بعد از این ماجرا به یه عروسی دعوت شدیم که همه فامیل در اون حضور داشتن. واقعاً امتحان سختی بود که من چادر رو نذارم کنار. اما تصمیم گرفتم مصمم کارم رو انجام بدم و به تیکه های این و اون هم اهمیت ندم.
اون شب گذشت، با همه اتفاقش؛ اما من خوشحال بودم که شاخ غول رو شکستم و تا الان 5 ساله که با افتخار چادر سر می کنم».
4_ تواضع در برابر اموال توانگران
آنها که تواضع پیشه هستند، ممکن است با انگیزه و نیت های مختلفی چنین منشی داشته باشند. برخی به خاطر خدا تواضع می کنند. برخی به خاطر آداب و معاشرت و انسان دوستی برخی به خاطر مرام گذاشتن برای رفقا. اما برخی هم فروتنی را ابزاری برای دستیابی به مطامع خود می دانند و با انگیزه ابزاری به آن می نگرند.
چنین افرادی اگر برخوردی متواضعانه دارند و تا کمر برای دیگران تعظیم می کند، نه به خاطر این است که قلب پر محبتی دارند و از روی شرافت نفس چنین می کنند. بلکه چشمداشت به اموال دیگران، آنان را به این کار وا داشته است. در دیدگاه چنین افرادی، فروتنی تنها وسیله ای است. در دیدگاه چنین افرادی، فروتنی تنها وسیله ای است برای دستیابی به اموال و ثروت دیگران و هیچ ارزش و جایگاه دیگری ندارد.
امام صادق علیه السلام می فرماید: روزی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس نزد توانگری رود و از چشمداشت به آنچه او دارد در برابرش کرنش کند، دو سوم دینش از بین می رود. پس فرمود: سراسیمه نشو؛ چنین نیست که هر کس از شخص ثروتمندی که به چیزی برسد و بدین سبب او را احترام و تجلیل کند، لزوما دو سوم دینش از بین می رود. بلکه ببین که آیا قصدش از این احترام، پاداش الهی است یا می خواهد او را فریب دهد و آنچه را دارد از دستش در آورد.
بنابراین این تواضع در برابر “ثروتمندان” آن هم به جهت احترام به یک برادر دینی هیچ اشکالی ندارد و امری است پسندیده.
بلکه آنچه ناشایست است و سبب دین سوزی می شود، تعظیم و تواضع در برابر"اموال توانگران” است.
امیرمومنان علی علیه السلام می فرماید: چه نیکوست فروتنی توانگران در برابر تهیدستان به قصد رسیدن به اجر خداوند و نیکوتر از آن بی اعتنایی و سرفرازی درویشان است در برابر توانگران از سرفرازی درویشان است در برابر توانگران از سرفرازی درویشان است در برابر توانگران از سر اعتماد به خداوند.
5_ تواضع در برابر قدرت صاحب منصبان
کرنش در برابر صاحب منصبان نیز درست ممکن است با همان انگیزه هایی که درباره توانگران گفته شد صورت پذیرد.
اگر تواضع در برابر دولتمردان و صاحب منصبان به خاطر ایمان و یا انسانیت آنها باشد که بسیار ارزشمند نیز خواهد بود. اما امان از روزگاری که برخی تنها به جهت کسب اعتبار یا دریافت موقعیت شغلی و مالی به دست بوسی چنین افرادی بشتابند. امام صادق علیه السلام می فرماید: هر مومنی که در برابر دولتمردی یا در برابر کسی که مخالف دین اوست، به قصد رسیدن به چیزی از آنچه او دارد کرنش کند، خداوند او را پست گرداند و بر او غضب کند و وی را به خودش وا گذارد و اگر به چیزی از دنیای آن کس برسد و چیزی از او به دست آورد، خداوند برکت را از آن بگیرد و اگر آنچه به دست آورده است در راه حج یا عمره و یا آزاد کردن بنده خرج کند، پاداشی به او ندهد.
پایان
فروتنی یکی از صفات شایسته انسانی است که خداوند آن را بسیار پر اهمیت دانسته است و از جمله معیارهای اساسی بندگان خاص خود معرفی کرده است (سوره فرقان، آیه 63). با این حال، این شهر اخلاقی پر خیابان، ورود ممنوع هایی هم دارد که بایدبه آنها نیز توجه ویژه داشت.
اگر چه تواضع و فروتنی، اخلاقی پسندیده است، اما باید دانست که در همه جا و در برابر همه کس نباید بر خوردی متواضعانه داشت. بنابراین باید با استفاده از فرهنگ قرآن و اهل بیت علیهم السلام تابلوهای ورود ممنوع را بیابیم و مراقب باشیم تا ندانسته خود را به بدبختی نکشانیم.
برخی از تابلوهای ورود ممنوع شهر تواضع را می توان چنین بر شمرد:
1_ تواضع در برابر دشمنان
قرآن اگر چه تواضع در برابر مومنان را کاری شایسته و درخور آنان می داند، اما نه تنها فروتنی در برابر کافران را بر نمی تابد، بلکه دستور به بزرگ منشی در مقابل آنان هم می دهد. قرآن ویژگی مومنان راستین را چنین معرفی می کند:
در برابر مومنان، فروتنند و در برابر کافران، بزرگ منش (سوره مائده، آیه 54).
شایان ذکر است که که مقصود اصلی قرآن در این آیه، کافران حربی و دشمنانی است که در مقابل اسلام و مسلمین ایستادگی می کنند و می خواهند که تیشه به ریشه آنها بزنند. چرا که قران در جای دیگر محبت و مهرورزی به کافرانی را که هیچ گونه انگیزه دشمنی و عداوت در دل ندارند، شایته بر شمرده است ( سوره ممتحنه، آیه 8 و 9).
بنابراین در برابر دشمن به هیچ عنوان نباید کوتاه آمد، بلکه باید سرسختانه و با شدت در مقابل او ایستاد.
قرآن در مورد پیامبر و یاران حقیقی او چنین می گوید: محمد صلی الله علیه و آله فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند.
2_ تواضع ذلیلانه
فروتنی هنگامی شایسته است و صفتی در خور به حساب می آید که کرامت انسان را لکه دار نکند.
خداوند همه انسان ها را کرامت بخشید ( سوره اسراء، آیه 70) وحتی به خود آنها اجازه نداده تا این موهبت الهی را لگد مال کنند.
بنابراین تواضعی که ریشه در ذلت و خواری داشته باشد و انسان را در برابر غیر خدا کوچک کند، نه تنها ارزش ندارد، بلکه گناهی هست بس بزرگ. امیر مومنان علی علیه السلام می فرماید: گرسنگی کشیدن بهتر از اظهار ذلت و خضوع است.
آری، فروتنی نباید از روی بدبختی و بیچارگی باشد. بلکه باید عزت مندانه و در نهایت شرافت صورت گیرد.
3_ تواضع در برابر متکبران
هدف از فروتنی این است که روحیه تواضع در جامعه فراگیر شود تا تنش ها و ناهنجاری ها به حداقل ممکن کاهش یابد. اما اگر تواضع در برابر برخی، ما را به این هدف والا نرساند و نتیجه عکس داشته باشد، مسلماً فروتنی در رابرابر آنان شایسته نخواهد بود.
زورگویان و فخر فروشان هر جامعه ای، کرنش و تواضع را بسیار خوش می دارند. بنابراین تواضع در برابر آنان یاری رساندن به ظلم و فساد است. پیامبر خدا می فرماید: تکبر در برابر انسان متکبر، عبادت است.
اگر چه تکبر و فخر فروشی یکی از رذایل اخلاقی به شمار می آید، اما در برابر متکبران و زورگویان عبادت است؛ چرا که در برابر آنان باید ایستاد و با بزرگ منشی و فخر، رفتار کرد و سخن گفت.
ادامه دارد