• تماس  
  • موضوعات 

مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) محمودآباد

  • آرشیوها

مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) محمودآباد

دو رکعت ناز عشق

عملیات کربلای 2 بود. در آن گیر و دار محمود گفت:” می خواهم دو رکعت نماز بخوانم .” بعد از نماز وقتی علت نماز خواندنش را پرسیدیم، گفت: ” این دو رکعت نماز را من به دو علت خواندم؛ یکی برای پیروزی برادرانی که به جلو رفته اند؛و دیگر اینکه اگر خدا مرا لایق بداند همچون مولایم امام حسین (علیه السلام) که آخرین نمازش را در میدان نبرد در روز عاشورا به جای آورد ، این  نماز آخرم باشد…”

همانطور هم شد و محمود کاوه فرمانده قَدر تیپ ویژه شهدا که همه ضد انقلاب از نام او هراس داشتند در شب دوم عملیات کربلای 2 در منطقه حاج عمران ،بر اثر اصابت ترکش از ناحیه سر وپا مجروح شد و پس از چند لحظه در همان نیمه شب در میدان نبرد روحش به آسمان پر کشید و شربت شیرین شهادت را نوشید.

                                        روحش شاد

گلدسته عفاف

26 آذر 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

گلدسته، چون تنها دخترم بود خیلی به او علاقه داشتم. یک بار که در زمان جنگ به خانه اش در دزفول رفته بودم، دیدم شب موقع خواب با پوشش کامل می خوابد!  

تعجب کردم؛ در آن هوای گرم جنوب، خوابیدن با لباس زیاد کار آسانی نبود! علت را که پرسیدم ،گفت: <<پدرجان، اینجا هر لحظه ممکن است بمباران شود؛ باید از هر نظر آمادگی داشته باشیم.                  ممکن است فردا صبح زنده نباشیم. پس باید پوشش کامل داشته باشیم تا وقتی ما را از زیر آوار خارج می کنند، مشکلی وجود نداشته باشد.>>

                                                                                                 یادی از شهید گلدسته محمدیان

 

 نظر دهید »

گفتگویی در کوفه

25 آذر 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

        گفتا زنی به زینب کبری تو کیستی ؟

                                                گویا ز امتان پیمبر تو نیستی ؟

         گفتا منم نبیره و نوباوه رسول

                                                 زینب یگانه دختر پرورده بتول

      زینب کجا و بر سر بازار بر ملا

                                       افغان بر این مصیبت و فریاد از این جفا

     ما اهل بیت پاک رسول اللهیم کاین

                                             امت اسیر محنتمان کرده این چنین

    آن چهره تابناک حسین است بر سنان

                                         وین زینب نشسته به محمل چو زنگیان

   خورشید آسمان ولایت به خون نشست 

                                        بال و پرم ز سنگ شما کوفیان شکست 

   از اشک دیدگان یتیمان مصطفی 

                                                 یا رب بکن تو زیر و زبر خانه جفا  

 

  سروده ی حجت الاسلام و المسلمین  حاج سید محمد علی آستانه

                                                                             متخلص به امید

 

                                                        

 

      

        

 نظر دهید »

بایدها و نبایدها در عزاداری اهل بیت (علیهم السلام)

22 آذر 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

ايران اسلامي،داراي سابقه اي بس طولاني در دينداري و دوستداري اهل بيت ( عليهم السلام ) مي باشد. اما امروزه متأسفانه شاهد حركات انحرافي در شيوه ي عزاداري و ايام سوگواري براي ائمه و اهل بيت (عليهم السلام ) در كشورمان هستيم.

لذا بر آن شديم كه برخي از احكام عزاداري ،با عنوان استفتائات مقام معظم رهبري كه در سايت معظم له ارائه شده است را عنوان نماييم.

موسيقي در عزاداري

س: استفاده از آلات موسيقي (مانند ارگ) و يا استفاده از طبل و سنج در مراسم عزاداری ائمه معصومين (عليهم السلام) چه حكمي دارد؟

ج) استفاده از آلات موسيقي ، مناسب با عزاداري سالار شهيدان (عليهم السلام) نيست و شايسته است مراسم عزاداري به همان صورت متعارفي كه از قديم متداول بوده برگزار شود. البته استفاده از طبل و سنج به نحو متعارف اشكال ندارد.

استفاده از طبل و سنج و شيپور

س: استفاده از طبل و سنج و شيپور و همچنين زنجيرهايي كه داراي تيغ هستند در مجالس و دسته هاي عزاداري چه حكمي دارد؟

ج: اگر استفاده از زنجير هاي مزبور موجب وهن مذهب در برابر مردم شود و يا باعث ضرر بدني قابل توجهي گردد،  جايز  نيست ولي استفاده از شيپور و طبل و سنج به نحو متعارف اشكال ندارد.

استفاده از عَلَم

س: استفاده از عَلَم در مراسم عزاداري سيدالشهدا ( عليهم السلام ) یا قرار دادن آن در مجلس عزا يا حمل آن در دسته عزاداري چه حكمي دارد؟

ج: في نفسه اشكال ندارد ولي نبايد اين امور جزء دين شمرده شود.

دسته عزاداري

س: نظر شريف حضرت عالي نسبت به ادامه حركت دسته هاي عزاداري در شبهاي محرم تا نصف شب همراه با استفاده از طبل و ني چيست؟

ج: به راه انداختن دسته هاي عزاداري براي سيدالشهدا واصحاب او (عليهم السلام ) و شركت در امثال اين مراسم امر بسيار پسنديده و مطلوبي است و از بزرگترين اعمالي است كه انسان رابه خداوند نزديك مي كند، ولي بايد از هر عملي كه باعث اذيت ديگران مي شود و يا في نفسه از نظر شرعي حرام است، پرهيز كرد.

شركت زنان در دسته هاي سينه و زنجير زني

س: آياجايز است زنان باحفظ حجاب و پوشيدن لباس خاصي كه بدن آنان را بپوشاند، در دسته هاي سينه زني و زنجيرزني  شركت كنند؟

ج: شركت زنان در دسته هاي سينه زني و زنجيرزني جايز نيست.

روضه خواني

س:  آيا خواندن زن در مجالس عزاداري با علم او به  اينكه نامحرم صداي او را مي شوند جايز است؟

ج: اگر خوف  مفسده باشد بايد از آن اجتناب شود.

بالا وپايين پريدن در سينه زني

س: آيا هروله كردن در موقع سينه زني ( بالا و پايين پريدن )صحيح است؟

ج: اگر موجب وهن مذهب يا مؤمنين يا مراسم عزاداري معصومين (عليهم السلام ) باشد، جايز نيست و در حال بهتر است مؤمنين مراعات شؤون عزاداري معصومين ( عليهم السلام ) به ويژه سيد و سالار شهيدان اباعبدالله الحسين ( عليهم السلام ) را بنمايند .

قمه زني

س: آيا قمه زدن بطور مخفي حلال است يا اينكه فتواي شريف حضرت عالي عموميت دارد؟

ج: قمه زني علاوه بر اينكه از نظر عرفي از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمي شود و سابقه اي در عصر ائمه (عليهم السلام ) و زمانهاي بعد از آن ندارد و تأیيدي هم به شكل خاص يا عام از معصوم  (عليهم السلام) در مورد آن نرسيده است، در زمان حاضر موجب وهن و بدنام شدن مذهب مي شود بنابراين در هيچ حالتي جايز نيست.

ماليدن سينه و صورت بر زمين

س: اگر انسان در زيارتگاه هاي ائمه (عليهم السلام) خود را به زمين بيندازد و همانند بعضي از مردم كه صورت وسينه خود را بر زمين مي مالند تا ازآن خون جاري شود و به همان حالت وارد حرم مي شوند، عمل كند چه حكمي دارد؟

ج: اين اعمال كه به عنوان اظهار حزن و عزاداري سنتي و محبت ائمه (عليهم السلام) محسوب نمي شوند از نظر شرعي اعتباري ندارند، بلكه اگر منجر به ضرر بدني قابل توجه و يا وهن مذهب شوند، جايز نيست.

 

 

 نظر دهید »

سوال از ما، پاسخ از نهج البلاغه(1)

21 آذر 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

س. در حالت تنهایی چه باید کرد؟

نهج البلاغه پاسخ می دهد:

« خدا بیامرزد کسی را که به درستی فکر کند،و پند گیرد،و آگاهی یابد،و بینا شود،پس به زودی خواهید دانست که آن چه از دنیا وجود داشت از آن چیزی نمانده،و آن چه از آخرت است جاویدان خواهد ماند. هر چیزی که به شمارش آید ،پایان پذیرد، و هر چه انتظارش را  می کشید،خواهد آمد  و  آنچه آمدنی است نزدیک باشد. خطبه 103/4

س. در حالت بیداری و تصمیم گیری چگونه باید بود؟

ج) راه نیکی را برگزینید تا هدایت شوید ، و از بدی ها دوری کنید تا به راه درست درآیید.خطبه 167/1

س. در اوقات بیکاری و فراغت چه باید کرد ؟ و چگونه ساعات زندگی را باید تقسیم کرد؟

ج) مومن باید شبانه روز خود را به سه قسمت تقسیم کند ، زمانی برای نیایش و عبادت پروردگار،و زمانی برای تأمین هزینه زندگی،و زمانی برای وا داشتن نفس به لذت هایی که حلال و زیباست.حکمت 390

س. خواب و استراحت را چگونه باید تنظیم کرد؟

ج) الف- خواب و استراحت لازم است:

« بسا روزه داری که بهره ای جز گرسنگی و تشنگی از روزه داری نبرد، و بسا شب زنده داری که از شب زنده داری چیزی جز رنج و بی خوابی به دست نیاورد؛ خوشا خواب زیرکان، و روزه گشودن آنان.»

ب- در شرایط جنگ باید از خواب عمیق پرهیز داشت:

« و چون تاریکی شب شما را پوشاند ،نیزه داران را پیرامون لشکر بگمارید ،و نخوابید مگر اندک ،چونان آب در دهان چرخاندن و بیرون ریختن. حکمت 145.

 

 نظر دهید »

ومن عاشق شدم...

20 آذر 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

                        

تا حالا شنيدين اگه آقا طلب كنه همه چي جور ميشه . من هم شنيدم و هم ديدم .

مي خوام از داستان كربلا رفتن خودم بگم . با همسايه ها مون تو محله هيئت داريم؛خانم ابراهيمي معلم هيئت ما گفت: قراره با هيئت يه محل ديگه بريم كربلا، ولي تعدادمون كمه هركي دوست داره مي تونه باما بياد.

وقتي گفت كربلا دلها همه پر كشيد هر كي پولشو داشت زود اسم نوشت ولي من كه پولشونداشتم فقط حسرت رفتن به كربلا رو مي خوردم. خانم ابراهيمي تمام اسمها رو جمع كرد كه تحويل بده، تو راه برام زنگ زد كه مياي بريم كربلا؟ منم گفتم دلم مي خواد ولي پول ندارم تازه بدون شوهرم نمي تونم برم؛

چون اون هميشه كار مي كنه خدارو خوش نمياد بخوام تنها برم. خانم ابراهيمي گفت: خوب هردو با هم بياين. منم خنديدم گفتم شوخي مي كني با كدوم پول؟ گفت پولش با من ، اسمها تونو مي نويسم.

از اين كه فقط اسمم تو ليست كربلايي ها بود از خوشحالي داشتم پر در مي اوردم، تو دلم گفتم اگه اين پول جور بشه پول پاسبورت ها رو از كجا بگيرم گفتم اشكال نداره حتي اگه نرفتم لااقل اسمم توكربلايي ها بود .

موقع گرفتن پاسبورت شد، همسايمون گفت بيا بريم، گفتم پول ندارم گفت با من اتفاقاً زودتر از همه پاسبورت ما آماده شد.

موقع رفتن شد، ولي اصلا پول نداشتيم . شب رفتن فاميلهاي خودم و شوهرم اومدن خونه ي ما، همه بهم خرجي دادن پول رفتن جور شد ورفتيم سر مرز حدود چند ساعتي مونديم، يعني بين ايران و عراق . قرار شد بريم نجف، گرماي هوا بحدي بود كه طاقت آدم تموم مي شد.

من تمام اين چندساعت رو گريه كردم همه فكرمي كردن دلم براي بچه ام تنگ شد، ولي ياد گرماي ظهر عاشورا افتادم، ياد بچه هاي امام حسين، ياد تشنگي …

آخر شب بود رسيديم نجف، رفتيم حرم از بيرون در حرم، چشمهامو بستم، وقي داخل حياط اصلي حرم شدم چشمهامو باز كردم ديدم يه چيزي مثل مه همه جارو گرفته، مثل بهشت بود، عطري بود كه از پنكه ها به همه جا مي باريد؛ مثل مه شده بود بهترين لحظه زنديگيم بود.

بعد سه روز رفيم كربلا، تقريباً ظهر رسيديم.بعد نماز آماده ي نهار شدن ولي غذا از گلو پايين نمي رفت. منودوستم فقط غذا رو مي ديديم و گريه مي كرديم، ياد گرسنگي بچه هاي امام حسين (عليه السلام)    نمي ذاشت غذا از گلوت پايين بره. چقدر اونجا آب خوردن سخته، غذا خوردن سخته.

رفتيم حرم نمي دونم از چي بگم، از خيمه ها كه دلم اونجا جا موند يا از تل زينبيه، از حرم آقام بگم يا قتل گاه ، از ابوالفضل(عليه السلام) بگم يا عشق بازي اين دو برادر.

فقط تو حرم حضرت ابوالفضل(عليه السلام) يه چيز يادم بود، اسم سكينه  رو نيارم.

اين سفر فقط عشق بود و من عاشق شدم، عاشق نجف، مسجد كوفه ، كربلا، كاظمين، سامرا و….  .

                                  حسين جان تو را دارم چه كم دارم.

                          السلام عليك يا ابا عبدالله الحسين  (عليه السلام)

رقیه رضایی. طلبه سال اول

 3 نظر

نامه ای از سوی پروردگار به همه انسان ها

20 آذر 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

سوگند به روز وقتي نور مي گيرد وبه شب وقتي آرام مي گيرد كه من نه تو را رها كرده ام و نه با تو دشمني كرده  ام .                                                                                         (ضحي 2-1)

افسوس كه هر كس را به تو فرستادم تا به تو بگويم دوستت دارم و راهي پيش پايت بگذارم او را به سخره گرفتی.  (يس 30)

و هيچ پيامي از پيام هايم به تو نرسيد مگر از آن روي گردانيدي .                                     (انعام 4)

 و با خشم رفتي و فكر كردي هرگز بر تو قدرتي نداشته ام .                                               (انبيا 87)

 و مرا به مبارزه طلبيدي و چنان متوهم شدي كه گمان بردي خودت بر همه چيز قدرت داري .            (يونس 24)

 و اين در حالي بود كه حتي مگسي را نمي توانستي و نمي تواني بيافريني و اگر مگسي از تو چيزي بگيرد نمي تواني از او بگيري .                                                                                    (حج 73)

 پس چون  مشكلات از بالا و پايين آمدند و چشمهايت از وحشت فرو رفتند و تمام وجودت لرزيد چه لرزشي، گفتم كمك هايم در راه است و چشم دوختم ببينم كه باورم ميكني اما به من گمان بردي چه گمان هايي .        (احزاب 10) 

 تا زمين با آن فراخي بر تو ننگ آمد پس حتي از خودت هم به تنگ آمدي و يقين كردي كه هيچ پناهي جز من نداري، پس من به سوي تو باز گشتم تا تو نيز به سوي من برگردي ، كه من مهربانترينم در بازگشتن .                (توبه 118)

 وقتي  در تاريكي ها مرا به زاري خواندي كه اگر تو را برهانم با من ميماني ، تورا از اندوه رهانيدم اما باز مرا با ديگري در عشقت شريك كردي .                                                                      (انعام64-63)

 اين عادت ديرينه ات بوده است، هرگاه كه خوشحالت كردم از من روي گردانيدي و رويت را آن طرفي كردي و هر وقت سختي به تو رسيد از من نا اميد شده اي .                                                                   (اسرا 83)

 آيا من برنداشتم از دوشت باري كه مي شكست پشتت؟                                      (سوره شرح 3-2)

غير از من خدايي كه برايت خدايي كرده است؟                                                               (اعراف 59)

 پس كجا ميروي؟                                                                                                  (تكوير 26)

 پس از اين سخن ديگر به كدام سخن مي خواهي ايمان بياوري؟                                            (مرسلات50)

 چه چيز جز بخشندگي ام باعث شد تا مرا كه مي بيني خودت را بگيري؟                                   (انفطار6)

 مرا به ياد مي آوري ؟ من همانم كه بادها را مي فرستم تا ابرها را در آسمان پهن كنند و ابرها را پاره پاره به هم فشرده ميكنيم  تا قطره اي از باران از خلال آن ها بيرون آيد و به خواست من به تو اصابت كند تا تو فقط لبخند بزني، و اين در حالي بود كه پيش از فرو افتادن آن قطره باران ، نا اميدي تو را پوشانده بود.                             (روم 48)

 من همانم كه مي دانم در روز روحت چه جراحت هايي بر مي دارد، ودر شب روحت را در خواب به تمامي باز مي ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد، دوباره  آن را به زندگي بر مي انگيزانم و تا مرگت كه به سويم باز گردي به اين كار ادامه می دهم .    (انعام 60)                                                                                                                                    

 من همانم كه وقتي مي ترسي به تو امنيت مي دهم.                                                            (قريش 3)

 برگرد، مطمئن برگرد، تا يه بار ديگر با هم باشيم.                                                       (فجر 29-28)  

                                          تا يك بار ديگر دوست داشتن همديگر را تجربه كنيم.                                            

 

 

 نظر دهید »

چگونه گریه نکنم؟!

20 آذر 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

حضرت سيِّدُ الساجدين ،امام سجاد(علیه السلام) متجاوز از بيست سال براي مصائب پدر بزرگوارش امام حسين عليه السلام گريه كرد .وقتي غذا براي آن حضرت مي آوردند گريان مي شد ،موقعي كه آب نزد آن بزگوار مي آوردند ،آنقدر مي گريست كه آن آب مضائف مي شد .

يكي از غلامان آن حضرت عرض مي كند: يابن رسول الله مي ترسم كه شما خود را از گريه هلاك كنيد!! حضرت فرمود: من غم واندوه خود را به خدا شكايت ميكنم .من از لطف و مرحمت خدا چيزهايي مي دانم كه شما نمي دانيد .من هر وقت تشنگي فرزندان فاطمه (عليه السلام ) را يه خاطر مي آورم گريه راه گلويم را مي گيرد ،چگونه گريه نكنم در صورتي كه از آبي كه همه ي وحشيان ودرندگان از آن مي آشاميدند ممنوع و مضايقه نمودند و آن حضرت را با لب تشنه شهيد كردند؟.

و گاهي به حضرت مي گفتند: وقت آن نشده كه گريه شما به پايان برسد ؟

حضرت فرمود : «يعقوب پيامبر (علي نبينا و آلّه و عليه السلام )دوازده پسر داشت، يكي از فرزندانش حضرت يوسف ناپديد شد با آنكه جناب يعقوب پيامبر عليه السلام به علم نبوّت مي دانست فرزندش زنده است؛ ل‍كن آنقدر گريه كرد كه چشمانش نابينا گرديد.

       يك پسر گم كرد يعقوب از فراقش كور شد،

                                           من نگريم ؛چونكه يك عالم پدر گم كرده ام.

اختران همیشه جاوید، حاج سید جعفر قدس میر حیدری، ص 642

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 46
  • 47
  • 48
  • ...
  • 49
  • ...
  • 50
  • 51
  • 52
  • ...
  • 53
  • ...
  • 54
  • 55
  • 56
  • ...
  • 67
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) محمودآباد

مدرسه علمیه الزهرا(سلام الله علیها) شهرستان محمودآباد، از مدارس علمیه استان مازندران بوده و از سال 1390 شروع به فعالیت نموده است.

جستجو

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟