• تماس  
  • موضوعات 

مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) محمودآباد

  • آرشیوها

مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) محمودآباد

دو رکعت ناز عشق

عملیات کربلای 2 بود. در آن گیر و دار محمود گفت:” می خواهم دو رکعت نماز بخوانم .” بعد از نماز وقتی علت نماز خواندنش را پرسیدیم، گفت: ” این دو رکعت نماز را من به دو علت خواندم؛ یکی برای پیروزی برادرانی که به جلو رفته اند؛و دیگر اینکه اگر خدا مرا لایق بداند همچون مولایم امام حسین (علیه السلام) که آخرین نمازش را در میدان نبرد در روز عاشورا به جای آورد ، این  نماز آخرم باشد…”

همانطور هم شد و محمود کاوه فرمانده قَدر تیپ ویژه شهدا که همه ضد انقلاب از نام او هراس داشتند در شب دوم عملیات کربلای 2 در منطقه حاج عمران ،بر اثر اصابت ترکش از ناحیه سر وپا مجروح شد و پس از چند لحظه در همان نیمه شب در میدان نبرد روحش به آسمان پر کشید و شربت شیرین شهادت را نوشید.

                                        روحش شاد

نامه ای عاشقانه و صمیمانه

06 خرداد 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

به پروردگارتان  و پیامبر مهربانی ها و اهل بیت گرامی اش نامه ای از آرزوها و خواسته هایتان بنویسید؛گاهی انسان در زندگی با گرفتاری هایی مواجه می شود که به ظاهر امکان برطرف شدنش نیست ،در این صورت روحیه خود را می بازد و زانوی غم در بغل می گیرد،اسلام با توصیه به نوشتن عریضه ،در این گونه حالات انسان را از به تحلیل رفتن امید و پویایی می رهاند.

عریضه در حقیقت عرض حال و بیان مطلبی است برای تقویت روحیه از سوی کوچکتر به قدرتی قادر و یا انسانی بزرگتر و با اختیارات بیشتر؛سعی کنید در بحران های زندگی ،نامه ای(عریضه) به خالق خویش ؛خدا و صاحب خود امام زمان (علیه السلام) بنویسید و به سفارش ائمه اطهار(علیهما السلام) مکتوب را در نهر آبی یا چاهی بیندازید،اگر خدا بخواهد حاجت مورد نظرتان برآورده خواهد شد.

امروزه از نظر علمی این نوع شیوه ارتباط از بهترین راه های تخلیه درون متلاطم و زیبا ترین شیوه کسب انرژی رحمانی عنوان شده است.1

جهت آگاهی بیشتر به مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی ص 767 یا بحارالانوار ج 91 ،ص 282 مراجعه نمایید.

 نظر دهید »

در کنار همسرت بنشین

06 خرداد 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) فرمودند:

” در پیشگاه خداوند تعالی ،نشستن مرد در کنار همسر خود،از اعتکاف در مسجد من محبوبتر است.”

ارزش اعتکاف و ثواب ماندن در مسجد پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) چیزی است که هر مسلمانی آرزوی دستیابی به آن را دارد. اگر به فضیلتی که اعتکاف در مسجد آن حضرت را دارد توجه شود ،آن وقت به ارزش والای انس و الفت و نشستن مرد در کنار همسر خود،بیشتر پی خواهیم برد.

این نیاز طبیعی زن است که همسرش ،ساعاتی را در کنار او باشد،با او هم صحبت شود،به سخن او گوش دهد،و کارهای روزمره ،او را از این مهم باز ندارد.

این عنایت و اهتمام به تحکیم مناسبات زن و شوهر و تقویت روابط عاطفی آنان ،می رساند که حضور در خانه  و نشستن در کنار همسر در پیشگاه خداوند ،از اعتکاف در مسجد النبی دوست داشتنی تر است.

این چنین است که در سخن دیگری از پیامبر اسلام آمده است:

” مردی که لقمه در دهان همسر خود می گذارد دارای اجرو ثواب است.” 1

و نیز خدمت به خانواده را تنها کار انسان “صدیق” یا “شهید” یا ” مردی که خداوند خواسته خیر دنیا و آخرت را به او برساند” می شمارد.2

1. المجعه البیضاء،ج 3،ص 70

2. بحار الانوار،ج 104،ص 132

 

 نظر دهید »

برای دنیایتان هم شده،سحرها بیدار شوید.

06 خرداد 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

آیت الله نصر الله شاه آبادی نقل می کنند: موضوعی که مرحوم پدرم؛آیت الله محمدعلی شاه آبادی بر آن عنایت ویژه داشتند و آن را در قرب به حق موثر می دانستند،بیداری شب و سحر خیزی بود…  . می فرمودند:

” اگر برای نافله شب بیدار شدید و برای خواندن نافله آمادگی روحی ندارید،بیدار بمانید. بنشینید،حتی چای بخورید. انسان بر اثر همین بیداری ،آمادگی برای عبادت را پیدا می کند.”

همچنین می فرمودند:” بیداری سحر ،هم برای مزاج مادی مفید است  و هم برای مزاج معنوی.”

در منبر هایشان  مکراراً  می فرمودند:” برای دنیایتان هم شده،سحرها بیدار شوید. چون بیداری سحر ،وسعت رزق،زیبایی چهره و خوش خلقی می آورد.”

 نظر دهید »

غلبه یکانها بر دهگانها

04 خرداد 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

قال علی بی الحسین(علیه السلام):

” یا سوأتاه لمن غلبت أحداته عشراته؛ بدا بر کسی که یکان هایش بر دهگان هایش پیش آید"1

سائلی از امام علی (علیه السلام) چیزی خواست و تقاضای کمک کرد،حضرت به فرزندش امام حسن فرمود: برو به مادرت فاطمه(سلام الله علیها) بگو به این نیازمند کمک کند.ایشان رفت و بر گشت  و گفت: در خانه بیش از شش درهم نداریم که آن هم برای خرید آرد نان امروز است. حضرت فرمود: برو و بگو موجودی را به این فقیر بدهد،این کار انجام گرفت.

هنوز حضرت از آن مکان جا به جا نشده بود  که شخصی آمد و به ایشان پیشنهاد خرید شتری را به 140 درهم به مدت 8 روز داد  و حضرت آن را خرید،سپس همان مرد آن شتر را از حضرت به 200 درهم خرید، امام علی (علیه السلام) 140 درهم بدهی را به او پس داد و 60 درهم برایش باقی ماند. 60 درهم را به منزل آورد ،حضزت زهرا (سلام الله علیها) پرسیدند: این مبلغ از کجاست؟ امام علی (علیه السلام ) فرمود:

” این تصدیق همان چیزی است که پدرت آورده است و در قرآن آمده که:

(من جاء بالحسنة فله و عشر أمثالها)2

آری ،اگر کسی به این باور برسد که با خدا معامله کردن مایه برکت عمرو برکت مال می شود هیچ گاه در انجام حسنات کوتاهی نمی کند و اگر بداند که هر حسنه ای ده برابر پاداش دارد انگیزه بیشتری برای کارهای نیک در او ایجاد می شود.

1. تحف العقول،ص 203             2. انعام(6) ، آیه 160

شرح فشرده نهج البلاغه،آیت الله مکارم،ج 3،ص 545

 نظر دهید »

هتک خورشید

03 خرداد 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

روز فتح مکه بود. لشکریان اسلام پیروز مندانه وارد مکه شدند. فرمانده سپاه اسلام ؛سعد ابن عباده فریاد برآورد:” الیوم،یوم الملحمه” ؛یعنی امروز ،روز انتقام است.

پیامبر رحمت(صلی الله علیه و آله و سلم)از این سخن ناراحت شدند و پرچم را از او گرفتند و به علی ابن ابی طالب(علیه السلام) سپردند و اعلام شد:” الیوم،یوم المرحمه"؛امروز روز عفو و بخشش است. همه در امانند،جز آنانکه رودرروی شما بایستند؛هر کس به خانه ابو سفیان پناه ببرد در امان است؛… اما این پنج نفر را هر جا یافتید،بکشید؛حتی اگر به پرده خانه کعبه در آویخته باشند.

همه حساس شدند که آن پنج نفر چه کرده اند.

آنان مقیس ابن سبابه،عبدالله ابن ابی سرح،عبد الله ابن خطل و دو کنیز آواز خوان او بودند که به پیامبر ،اهانت  می کردند.1

ما نیز پیرو مکتب خورشید جهان تاب اسلامیم. چه در عفو و چه در انتقام…

1. الکامل فی التاریخ ،ج 2،ص 250 ،ابن اثیر

 نظر دهید »

اسراف حقیقی

03 خرداد 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

روزی امام هادی(علیه السلام) به مجلس متوکل عباسی آمد در حالیکه دستاری نفیس بر سر داشت. متوکل از روی اعتراض گفت:این دستار که بر سر داری ،چند خریده ای؟ امام فرمود:” کسی که آن را برای من آورده ،پانصد درهم نقره خریده است. ” متوکل گفت: اسراف کرده ای که عمامه ای پانصد درهمی  بر سر نهاده ای. امام (علیه السلام) فرمود: ” من شنیده ام که در این ایام کنیزی زیبا به هزار دینار  طلای سرخ خریده ای!"  متوکل گفت: درست است.

امام فرمود:” من برای شریفترین اعضای بدن خود،پانصد درهم نقره خرج کرده ام و تو برای پست ترین اعضای بدنت ،هزار دینار طلا پول داده ای! به راستی اسراف در کدام است؟! “

متوکل بسیار خجل و شرمسار شد و گفت:روا نیست بر بنی هاشم تعرض کنیم. پس دستور داد به خاطر این جواب،صد هزار درهم به خادمان امام صله دهند.

هزار و یک حکایت اخلاقی،محمد حسین محمدی

 نظر دهید »

آسمان

03 خرداد 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

با امیر داریم جمع و جور می کنیم بیاییم تهران تشییع تو. امیر می خواهد لباس سیاهش را بپوشد،نمی گذارم. می گویم همان پیراهن سرمه ایت خوب است.

قرار است از پایگاه سوار یک هواپیمای c-130 بشویم  وبیاییم تهران.

همه دوباره یاد تو افتادند.تلفن پشت سر هم زنگ می خورد،می خواهند درباره تو،با من و امیر مصاحبه کنند. امیر با غرور می گوید :"ما باید درباره بابا حرف بزنیم".

در این سال ها هر کسی خوابت را دیده ،توی باغ بودی،درندشت و پر گل. به من و امیر سلام رساندی و گفتی منتظری. امیر که نه،ولی خود من ،عین این بیست سال چمدانم گوشه همین در است.

…امیر می زند به دستم. “مامان حواست کجاست دیر شد. ” چشمم می افتد به دستش. ساعت مچی تو را بسته. همان ساعتی که تو و یاسینی برای پرواز های زیادتان جایزه گرفتید.

رسسیدیم به باند پرواز. عباس کمکم کن. من بعد از تو طاقت دیدن هیچ هواپیمایی را ندارم. تمام هواپیماهای نظامی برای من،هنوز همان غول آهنی سرد و یخ زده هستند…

امیر پایش را توی یک کفش کرده که تو را ببیند. من تردید دارم . اصلاً دلم نمی خواهد تو را در یک مشمای کوچک خاک  گرفته ببیند. دلم می خواهد تا آخر عمر،برای ما،شکل عکس های روی تاقچه باشی…

پیش از آمدن،وقتی امیر رفت پشت تریبون تا در باره تو حرف بزند نمی دانستم چه می خواهد بگوید.

با سری بالا گرفته  و با غرور می گوید:” پدر من یک قهرمان بود. او زمانی تصمیم به عملیات شهادت طلبانه گرفت که با داشتن من و مادرم احساس خوشبختی می کرد. اما او به چیز بزرگتری فکر کرد. پرواز های پدرم آنقدر زیاد شده بود که می توانست به تهران بیاید ،پشت میز بنشیند و برای دیگران دستور پرواز صادر کند،اما او از جنگ فرار نکرد. او خواست بماند و برای سرزمینش مردانه بجنگد. دست نوشته های پدرم را که می خوانم می فهمم که او فشار زیادی را تحمل کرد. ولی ماند تا ماندگار شود.”

آسمان (عباس دوران به روایت همسر شهید)

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 


 

 

 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 56
  • 57
  • 58
  • 59
  • 60
  • ...
  • 61
  • ...
  • 62
  • 63
  • 64
  • ...
  • 65
  • ...
  • 66
  • 67
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) محمودآباد

مدرسه علمیه الزهرا(سلام الله علیها) شهرستان محمودآباد، از مدارس علمیه استان مازندران بوده و از سال 1390 شروع به فعالیت نموده است.

جستجو

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟