• تماس  
  • موضوعات 

مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) محمودآباد

  • آرشیوها

مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) محمودآباد

دو رکعت ناز عشق

عملیات کربلای 2 بود. در آن گیر و دار محمود گفت:” می خواهم دو رکعت نماز بخوانم .” بعد از نماز وقتی علت نماز خواندنش را پرسیدیم، گفت: ” این دو رکعت نماز را من به دو علت خواندم؛ یکی برای پیروزی برادرانی که به جلو رفته اند؛و دیگر اینکه اگر خدا مرا لایق بداند همچون مولایم امام حسین (علیه السلام) که آخرین نمازش را در میدان نبرد در روز عاشورا به جای آورد ، این  نماز آخرم باشد…”

همانطور هم شد و محمود کاوه فرمانده قَدر تیپ ویژه شهدا که همه ضد انقلاب از نام او هراس داشتند در شب دوم عملیات کربلای 2 در منطقه حاج عمران ،بر اثر اصابت ترکش از ناحیه سر وپا مجروح شد و پس از چند لحظه در همان نیمه شب در میدان نبرد روحش به آسمان پر کشید و شربت شیرین شهادت را نوشید.

                                        روحش شاد

کتاب های آسمانی،در حمد است

20 اردیبهشت 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

ابوذر پرسید: یا رسول الله،انبیا چند نفرند؟  فرمود: 124 هزار نفر

گفتم: مرسل از آنها چند نفرند؟   فرمود: 313 نفر

گفتم: خدا چند کتاب نازل نمود؟ فرمود: برآدم ده صحف و بر شیث پنجاه صحیفه و او اول کسی بود بود که به قلم نوشت  و بر ابراهیم ده صحف و تورات و انجیل و زبور  و فرقان. در خبر آمده  هر کس فاتحة الکتاب را بخواند،گویا تمام کتبی که از آسمان آمده است را خوانده است و هر که معنای آن را بداند ،گویا معنای تمام آن ها را دانسته است.

شفا و درمان با قرآن، مجتبی رضایی،ص 28

 1 نظر

داستانی شگفت

20 اردیبهشت 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

شش آیه در قرآن کریم است که هر یک دارای 10 قاف است؛ و جهت رسیدن به مطالب ،بهترین وسیله است.

نوشته اند: سلطانی وزیرش را بسیار دشمن می داشت و قصد کشتن او را کرده و به مأموران امر کرده بود،هرگاه من اشاره کردم او را بکشید؛ولی هر وقت وزیر را می دید،خداوند بغض او را به محبت تبدیل می کرد. بر این حال بودندتا روزی در جایی خلوت قرار گرفتند.

سلطان گفت:"واقعیت این است که من تو را دشمن خود می دانم،روزی نیست که قصد کشتن تو را نداشته باشم،ولی هر وقت تو را می بینم دوستت می دارم،چه علت دارد؟ راست بگو."     گفت:” ای سلطان؛بدان من رفیقی داشتم دانا،که قرآن را به من یاد داد. روزی به من گفت:تحفه ای به تو می دهم،بر آن مداومت کن؛و آن را نگهدار؛و شب و روز آن را بخوان تا در امان باشی و از دشمن حفظ شوی، و آن شش آیه از قرآن است که در آن ده قاف  می باشد؛هر کسی بر آنها ،قبل از طلوع آفتاب و قبل از غروب خورشید مواظبت کند،مورد لطف الهی قرار گیرد ؛و هر سلطان یا حاکمی بخواند ،سلطنت او محکم شود؛و خدا او را در نظر مردم محبوب کند؛و هر کس حاجت داشته باشد،برآورده شود؛و محبوب خلایق گردد و با هیبت شود به مراد برسد . و این آیات این ها هستند:

آیه اول:(سوره بقره ،آیه 246)الم تر الی الملاء من بنی اسرائیل… تا آخر آیه

آیه دوم: (سوره آل عمران،آیه 181) لقد سمع الله فوق الذین …تا آخر آیه

آیه سوم:(سوره نسا،آیه 77) الم تر الی الذین قیل …تا آخر آیه

آیه چهارم:(سوره مائده،آیه 27) واتل علیهم نبا  بنی ءآدم… تا آخر آیه

آیه پنجم:( سوره رعد،آیه 16) قل من رب السموات …تا آخر آیه

آیه ششم:( سوره مزمل،آیه 20) انّ ربک یعلم انّک تقوم… تا آخر آیه

 نظر دهید »

بخشش

20 اردیبهشت 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

مردی ثروتمند به او گفت: “با ما از بخشش بگو” و او پاسخ داد:” هنگامی که چیزی از ثروت خود می دهید،در واقع چیزی نبخشیده اید. اما زمانی که از جان خود چیزی بخشیدید، به راستی بخشنده اید.

هستند کسانی که دارایی بسیاری دارند و بخش اندکی از آن را می بخشند تا به شهرت برسند و این تمایل آنها برای کسب نام ، آن ها را آلوده می کند و هستند کسانی که مال اندکی دارند  و همه آن را می بخشند . این افراد ،به زندگی و برکت و بخشش ایمان دارند و دستشان هرگز خالی نمی شود. گروهی از مردم با شادی می بخشند و پاداش آن ها ،همان شادی است و گروهی با درد می دهند و آن درد تعمیدی برای آن هاست.

و هستند کسانی که اموال خود را می دهند و معنی درد را در بخشش های خود نمی شناسند ، حتی در جستجوی شادی هم نیستند و تمایلی ندارند نیکی های خود را به یاد آورند تا به ثواب برسند. اینان ،از آنچه دارند ،می دهند. همان گونه که ریحان عطر خود را در فضای دشت می پراکند. خداوند با دست این افراد سخن می گوید و از ورای چشم آنهاست که بر زمین لبخند می زند.

بخشش به آن کسی که نیاز دارد و چیزی از تو طلب می کند ،زیباست. اما زیباتر از آن زمانی است که ببخشی بی آنکه از تو خواهشی کنند و تو بدانی به آن احتیاج دارند.برای آنان که دستان گشاده و قلب بخشنده ای دارند ،شادی جستجو برای افراد نیازمند از شادی بخشش به آنان بیشتر است.

آیا اموالت چیزی است که بتوانی آن را برای خودت نگه داری؟هر آنچه دست توست ،بی شک،روزی  گرفته  خواهد شد. پس ،امروز ببخش،تا این لذت شامل حال تو گردد نه میراث خوارانت!…

برگرفته از کتاب پیامبر و دیوانه،جبران خلیل جبران،مترجم :سیمین پناهی فر

 6 نظر

صورت حساب را بپردازید.

19 اردیبهشت 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

پسر بچه کوچک وارد آشپز خانه شد در حالی که مادرش داشت شام درست می کرد. کاغذی را به دست مادرش داد که روی آن  چیزی نوشته  بود. مادر ،پس از اینکه دستانش را خشک کرد آن را خواند. مطالب کاغذ،اینچنین بود:

زدن چمن ها:5000 تومان                مرتب کردن تختخوابم در این هفته: 3000 تومان

رفتن به مغازه:1000 تومان                نظافت حیاط: 2000 تومان

بازی کردن با برادر کوچکم ،وقتی که به خرید می رفتی:  500تومان

مادر به پسرش در حالی که ایستاده و منتظر پول بود ،نگاهی کرد و هزاران خاطره به یادش آمد. کاغذ را برداشت و روی آن مطالبی نوشت و آن را به پسرش برگرداند .مادر نوشته بود:

بابت نه ماهی که  تو را حمل کردم  و درون خودم پرورش دادم : هیچ هزینه ای

بابت شب هایی که در کنارت  بیدار نشستم ،برایت دکتر آوردم،برایت دعا کردم: هیچ هزینه ای

بابت شب های پر از ترس و نگرانی: هیچ هزینه ای

بابت خرید اسباب بازی،خوراک،پوشاک،گرفتن بینی ات: هیچ هزینه ای. پسرم!وقتی همه را جمع بزنی ،کل هزینه ی عشقم ،هیچ می شود.

پسر وقتی آن مطالب را خواند،دانه های درشت اشک از چشمانش سرازیر شد  و به مادرش نگاهی کرد و گفت:” مادر  من مطمئنم که عاشقت هستم.

سپس خودکار را برداشت  و با خط درشت نوشت:"  کل هزینه ها پرداخت شد. وقتی که همه چیز را جمع بزنید ،هزینه عشق واقعی هیچ است.”

      مادرم ؛ هزینه عشقت را فقط  خدا ی همربانم خوب پرداخته است که بهشت را زیر پایت قرار داده. همه روز ها روز توست .روزت گرامی.

 نظر دهید »

پدر بزرگ...

18 اردیبهشت 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

روزی پسری از پدر بزرگش که در حال نوشتن بود ،پرسید:پدر بزرگ درباره ی چه می نویسی؟ پدر بزرگ گفت: درباره ی تو پسرم. اما این مداد از چیزی که می نویسم مهم تر است. می خواهم وقتی بزرگ شدی مانند این مداد شوی. پسر با تعجب به مداد نگاه کرد و گفت:اما این مداد مانند مداد های دیگری است  که قبلاً دیده ام.

پدر بزرگ گفت: بستگی دارد که چطور به آن نگاه کنی. در این مداد پنج خصوصیت وجود دارد که اگر بتوانی این خصوصیات را داشته باشی برای تمام عمر به آرامش می رسی.

خصوصیت اول:می توانی کارهای بزرگ انجام دهی ،اما نباید هرگز فراموش کنی که دستی هست که هر حرکت تو را هدایت می کند.این دست خداوند است که همیشه تو را در مسیر اراده اش حرکت می دهد.

خصوصت دوم: هر چند وقت یک بار باید دست از نوشتن برداری و از مداد تراش استفاده کنی. این حرکت باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار نوکش تیز تر می شودو اثری که از خودش به جا می گذارد ،ظریف تر و باریک تر است.بنابراین بدان باید رنج هایی را تحمل کنی تا انسان کامل تری شوی.

خصوصیت سوم:برای پاک کردن یک اشتباه ،مداد اجازه می دهد از پاک کن استفاده کنی.تصحیح یک اشتباه کار بدی نیست. در واقع برای اینکه خود را در مسیر درستی نگه داری ،حتماً اشتباهاتت را بر طرف کن.

خصوصیت چهارم:چوب مداد یا شکل ظاهری آن مهم نیست،مهم زغالی است که داخل چوب قرار دارد. پس همیشه مراقب درون خود باش و فقط ظاهرت را آراسته نگه ندار ،بلکه درون خود را آراسته به صفات نیکو کن.

و خصوصیت آخر: مداد همیشه اثری را از خود بر جای می گذارد.هر کاری در زندگی ات انجام می دهی ردی بر جای می گذارد. پس سعی کن نسبت به هر کاری که  می کنی ،هوشیار باشی و بدانی چه می کنی.

ماهنامه آشنا،مرداد ماه 1390

 4 نظر

به پسرم بیاموز،لطفاً

17 اردیبهشت 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

آبرهام لینکلن به مدیر مدرسه ای که پسرش در آن جا درس می خواند نوشت:

“…او مجبور خواهد بود که بیاموزد. می دانم  که همه عادل نیستند،همه صادق نیستند.

* به او بیاموز که به ازای هر آدم رذلی ،قهرمانی هم وجود دارد و به ازای هر سیاست مدار خود خواهی ،رهبر فداکاری هم وجود دارد.

*به او بیاموز به ازای هر دشمنی،دوستی هم وجود دارد. می دانم نیاز به گذشت زمان دارد،اما اگر می توانی به او بیاموز ارزش یک دلاری که خود انسان به دست می آورد ،بسیار بیشتر از پنج دلاری است که پیدا می کند.

*به او بیاموز که ببازد و در ضمن از برنده شدن هم لذت ببرد. او را از حسادت بر حذر دار.

*اگر می توانی شگفتی های موجود در کتاب را به او بیاموز . اما در ضمن،فرصت کافی در اختیارش بگذار تا درباره راز همیشگی پرندگان در آسمان ،زنبور عسل زیر اشعه خورشید و گل ها در دامنه سرسبز تپه ها تفکر کند.

* در مدرسه به او بیاموز که شکست خوردن بسیار محترم از فریب دادن است.

* به او بیاموز که به عقایدش ایمان داشته باشد. سعی کن در حالی که همه از جمع پیروی می کنند،به او قدرتی بدهی تا دنباله رو جمع نباشد.

* به او بیاموز حرف همه را گوش کند،ولی به او بیاموز که همه شنیده ها را در بستری از حقیقت تصفیه کند و تنها شنیده های نیک را بر گزیند.

*اگر می توانی به او بیاموز که وقتی غمگین است ،چگونه بخندد.

*به او بیاموز که به نوع بشر ایمانی والا داشته باشد.

* به او بیاموز گوش هایش را بر  روی جمعیت زوزه کشنده ببندد و اگر فکر می کند که حق با اوست به پا خیزد و بجنگد….

دستور العمل طولانی ای بود،اما ببینید چه کاری می توانید انجام دهید. پسرم انسان کوچک خوبی است.

برگرفته از کتاب “همیشه یک برنده باشید. نوشته پرمود باترا،مترجم  جعفر خزائی”

 

 3 نظر

دردم از یار است و درمان نیز هم...

16 اردیبهشت 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

امروز هوای دلم گرفته است. نمیدانم به دنبال چه می گردد؟ به دنبال چه کسی؟

نه اینکه ندانم ؛نه ،     خوب میدانم.

خوب میدانم از چه زمانی دلم گرفت. کی سرگشته و حیران کوچه ها شد.

آن هم چه  کوچه هایی؟    کوچه هایی که از تمیزی و سفیدی برق می زنند.

اما در چشم من کوچه ها،همان کوچه ها بود. خاکی با دیوارهایی از خشت و گل.

رد عبایی که بر زمین کشیده شده،از مسجد تا  در خانه ایی از جنس نور.

دلم چند سالی است که دربه در آن کوچه هاست. دلم  سال هاست که  کوچه گردی ثابت است که یک مسیر را می شناسد. دو حرم :حرم سبز  نبی و  حرم  بی چراغ و بی نشان  بقیع.

غروب جمعه ،دلم حیران بود وبا  بدرقه دو مسافر حرم ،باز هم  سر به شبگردی و گوچه گردی گذاشت.  تو  بگو چه  چاره کنم؟!

 مهدی جان؛نفسم بند آمده .      می آیی؟؟؟ ……..

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 56
  • 57
  • 58
  • 59
  • 60
  • 61
  • ...
  • 62
  • ...
  • 63
  • 64
  • 65
  • 66
  • 67
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) محمودآباد

مدرسه علمیه الزهرا(سلام الله علیها) شهرستان محمودآباد، از مدارس علمیه استان مازندران بوده و از سال 1390 شروع به فعالیت نموده است.

جستجو

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟