• تماس  
  • موضوعات 

مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) محمودآباد

  • آرشیوها

مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) محمودآباد

اگر بچه لجباز دارید

09 خرداد 1392 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

آگاهی از لجبازی کودکان:

لجبازی در کودک کاملاً طبیعی است. همه کودکان تا حدی لجبازی می کنند، چون این طبیعت آنهاست که اطرافشان را آزمایش کنند و بفهمند تا کجا می توانند پیش روی کنند. با این حال، بچه ها حد و مرز خود را نمی شناسند و این وظیفه والدین است که محدودیت ها را برای آنها مشخص کنند. اینجاست که نقش مدیریتی پدر و مادر شروع می شود؛ و البته هر چه زودتر باشد، بهتر است.

راه حل چیست؟

نظم موثر، بهترین راه پیشگیری و همکاری با یک کودک لجباز است. برای به کار بردن این روش، باید از دو قانون استفاده کرد:

1_ در رفتار با کودک، باید ثابت قدم بود، یعنی شما و همسرتان باید از قبل، در مورد اینکه فرزندتان مجاز به انجام دادن چه کارهایی است و چه کارهایی را نباید انجام دهد، هماهنگ باشید. همچنین باید بدانید در صورتی که فرزندتان از حد خود تجاوز کرد، چگونه با او برخورد کنید؛ که در این مورد نیز نیاز به هماهنگی قبلی هست.

وقتی کودک کار خطایی انجام می دهد، نباید یکی از شما کودک را دعوا کند و دیگری از او حمایت کند. همچنین نباید در مورد یک عمل کودک، یک روز بی توجه باشید، ولی روز دیگر به خاطر همان کار او را دعوا کنید. نتیجه آنکه روش شما باید مداوم، مشابه و هماهنگ باشد.

2_ وقتی کودکی لجبازی می کند، آرام اما محکم و ثابت قدم باشید: اگر این دو قانون را درست اجرا کنید، کودک حد و حدود خود را درک می کند.

داشتن برنامه ریزی روزانه برای کودک باعث می شود تا شرایطی که باعث تنش شده است کم شود و کودک بفهمد که شما چه توقعاتی از او دارید. مثلاً بهتر است برنامه غذا، ساعت خواب و دیگر مسائلی که برای شما اهمیت دارد، از قبل مشخص کنید تا کودک بداند که شما چه توقعی از او دارید.

البته همان گونه که بچه ها موظف اند بدون سوال، برنامه مورد نظر شما را اجرا کنند، شما نیز باید وقتی برای کارهای مورد علاقه کودک در نظر بگبرید.

باید بدانید که کودکان نظرهای خاص خود را دارند و می توانند برای خود تصمیم بگیرند. این مسئله بخش مهمی از شکل گیری شخصیت کودک را شامل می شود. حتی گاهی اوقات،  زمانی را با در نظر گرفتن نظر او و مشورت با او، برای انجام دادن فعالیت دلخواهش تنظیم کنید.

پس این شمایید که مسائل قابل بحث و غیر قابل بحث را مشخص می کنید.

سخت گیری تا چه حد؟

والدین نباید در مورد تنبیه کودکانشان خیلی سهل انگار یا خیلی خشن عمل کنند؛ زیرا هر دو عملکرد، نتایج ناخوشایندی خواهد داشت. اگر کودکی بدون آنکه فرصت کافی برای تصمیم گیری داشته باشد، جواب منفی بشنود، هرگز قادر نخواهد بود برای خود تصمیم بگیرید یا نظر بدهد.

بهترین راه برای مهار کردن کودکی که بر سر مسئله ای پافشاری می کند، اجرای این سه راه حل است:

1_ آرام، اما محکم و قاطع به فرزندتان بگویید که به رفتارش خاتمه دهد و دوست ندارید که این کار را تکرار کند؛ چون به هیچ وجه آن را نمی پذیرید.

2_ اگر از کار خود دست بر نداشت، به او بگویید که اگر به کارش ادامه دهد، تنبیه خواهد شد. اخطار و آگاهی دادن از مراحل مهم به شمار می رود.

3_ در آخرین مرحله، اگر کودک به خواسته شما عمل نکرد، باید تنبیه شود؛ اما بهتر است در مورد چگونگی تنبیه هم اطلاعاتی کسب کنید که خود جای بحث دارد.

کنترل همیشگی والدین:

شخصیت کودک را ضعیف می کند. از سوی دیگر اگر کودک به حال خود رها شود یا والدینش به ندرت او را راهنمایی کنند و همیشه راه خودش را برود، نتیجه آن کودکی خواهد بود غیر قابل کنترل، که حرف والدینش هیچ تاثیری در او ندارد.

 1 نظر

اگر یکبار دیگر فرصت زندگی کردن داشتم...

31 اردیبهشت 1392 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

نوشته زیر را یک پیرمرد 85 ساله نوشته است:

” اگر می توانستم یک بار دیگر زندگی کنم، سعی می کردم بیشتر اشتباه کنم، بی عیب و نقص نباشم، بیشتر استراحت می کردم. خیلی چیزها بود که نباید آن ها را جدی می گرفتم، باید دیوانه تر می بودم.

اگر یکبار دیگر به دنیا می آمدم، بیشتر شانس خود را امتحان می کردم، بیشتر سفر می رفتم، قله های بیشتری را فتح می کردم، به نقاط تازه تری می رفتم و بیشتر بستنی می خوردم.

با مشکلات حقیقی رو به رو می شدم و مشکلات خیالی را کنار می گذاشتم.

می دانید ؛ من از آن دسته آدم هایی بودم که در تمام لحظات زندگی، محتاط، عاقلانه و سالم زندگی می کردم. اگر دوباره متولد می شدم، تمام لحظات زندگی را از آن خود می کردم.

من از آن دسته آدم هایی بودم که همیشه با دماسنج ، کیسه آب جوش و بارانی و چتر سفر می کردم. اگر بار دیگر متولد می شدم ، سبک تر به مسافرت می رفتم.

اگر زندگی بار دیگر تکرار می شد، در سپیده دم روزهای بهاری، با پای برهنه پیاده روی می کردم و در پاییز، تا دیر وقت به خانه بر نمی گشتم، بیشتر چرخ و فلک سواری می کردم، طلوع خورشید را بیشتر تماشا می کردم و با بچه ها بیشتر وقت می گذراندم. فقط اگر زندگی بار دیگر تکرار می شد.

اما می دانید که نمی شود.”

اگر به راستی زندگی بار دیگر برایتان تکرار می شد؛ شما چه می کردید؟؟؟

 

[برگرفته از کتاب سوپ جوجه برای تقویت روح]

 نظر دهید »

نه بی حیا، نه چشم و گوش بسته (قسمت دوم،آخر)

30 اردیبهشت 1392 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد


3- به نیازهای بچه ها توجه کنیم

یکی از نکته های بسیار زیبای دین اسلام، رعایت اعتدال در مسائل اخلاقی است. در واقع اسلام با زیاده روی و کوتاهی در کارها مخالف است. برخورد متعادل والدین با نیازهای دوران نوجوانی، سبب می شود که نوجوان بتواند نیازها و احتیاجاتش  را درک کند و برای برآورده کردن آنها دست به دامن غریبه ها نشود.

روایات بسیاری وجود دارد مبنی بر اینکه ائمه معصومین(علیهم السلام) با نوجوانان و جوانان طوری رفتار می کردند تا نیازهای ذاتی و غریزیشان سرکوب نشود.

در کتاب(مکارم الاخلاق) روایات جالبی از سبک زندگی حضرت علی(ع) وجود دارد که: ” روزی حضرت همراه غلامشان(قنبر) به بازار رفتند و یک لباس ساده و ارزان و یک لباس زیبا و گران خریداری کردند و لباس زیباتر و گران تر را به قنبر دادند. ” قنبر عرض کرد: ” شما آقای من هستید و من غلام شما هستم! لباس گران تر و زیباتر برازنده شماست.” حضرت در جواب قنبر فرمودند: ” تو نوجوان هستی. نوجوان دوست دارد ظاهری زیبا داشته باشد. پس این لباس زیبا و گران تر برای تو باشد.”

بنابراین داشتن لباس زیبا، یکی از نیازهای نوجوان و جوان است؛ زیرا می خواهد از طریق آن خودش را به دیگران نشان بدهد و از زیبا بودن خودش لذت ببرد. البته باید توجه داشت که تعریف زیبا بودن از نظر یک نوجوان با افراد بزرگسال متفاوت است.

والدین و مربیان نباید حس زیبا دوستی را در نوجوان ریشه کن کنند و یا پیوسته او را به سبب این احساس سرزنش کنند. برخی از بزرگترها آن قدر نوجوان خود را به سبب افراط در حس زیبا دوستی سرزنش میکنند که نه تنها او را سر به راه نمی کنند، بلکه کارشان به درگیری و اختلاف منجر می شود در نهایت نه تنها نوجوان به حرف بزرگ ترها گوش نمی دهد، بلکه تفکر آنها را قدیمی می داند. در کتاب “بحارالانوار” از امام صادق(ع)  نشان می دهد که والدین و مربیان باید به خواسته ها و تمایلات نوجوان توجه کنند. به هر حال طبیعی است که سلیقه آنان با سلیقه نوجوان متفاوت باشد.

4- عزت نفس، شهوت را بی ارزش می کند

از مواردی که والدین باید در تربیت جنسی نوجوان خود در نظر بگیرند، این است که او را با فرهنگ اسلامی و دینی آشنا کنند تا از دین و فرهنگ خود غافل نباشد.

در کتاب “بحارالانوار” از حضرت علی(ع) روایت شده است که می فرمایند: ” کمتر کسی هست که خودش را شبیه گروهی کرده باشد و تقریباً عضوی از آن گروه نشده باشد.”

بنابراین نوجوان باید یاد بگیرد اگر ظاهرش را شبیه گروه خاصی از جامعه کند، ناخودآگاه طرز تفکر و رفتارش شبیه همان گروه خاص می شود.

نکته ای که باید به آن توجه داشت، این است که کنترل و نظارت بر رفتارهای نوجوان لازم است در عین حال، احترام گذاشتن به خواسته های نوجوان سبب می شود که او درعین این که عزت نفسش را در امان می بیند، احترام گذاشتن را هم یاد بگیرد. به این صورت والدین بهتر می توانند رفتارهای نوجوانشان را کنترل کنند. در واقع میان عزت نفس و خودداری از رفتارهای نامناسب رابطه مستقیمی وجود دارد؛ زیرا کسی که برای خودش ارزش قائل باشد، مرتکب گناه نمی شود و ارزش و اعتبار خود را زیر سوال نمی برد. همین موضوع درباره نوجوانان هم صدق می کند.

اگر والدین به نوجوان خود حس کرامت نفس و شخصیت القا کنند، او هم خودش را با ارزش تر از آن می بیند که بخواهد مرتکب کاری خلاف اخلاق شود؛ چنانچه امیرالمومنین(ع) در “غررالحکم” فرموده اند: ” کسی که در خود احساس کرامت کند، شهوات و لغزش ها برایش بی ارزش می شود.”

5- به پرسش های شان پاسخ دهیم

کارشناسان معتقدند محیط خانواده و جمع هایی که نوجوان در آنها شرکت می کند، از عوامل موثر بر رفتار جنسی نوجوان و بروز رفتارهای مناسب یا نامناسب از سوی اوست.

 نکته ای که باید به آنها توجه داشت، این است که در قرآن و روایات، مطالبی درباره رفتارهای جنسی آمده است که در عین حال، مطالعه و خواندن آیات و روایات ممنوعیت سنی ندارد. این موضوع نشان می دهد که براساس آموزه های اسلام، باید به پرسش های کودکان و نوجوانان درباره چنین موضوعاتی با رعایت ادب و حیا پاسخ داد. از سوی دیگر، رفتار بزرگ ترها الگویی برای نوجوان است و نمی توان او را از تقلید منع کرد، به هر حال وقتی بزرگ ترهای خانواده دائم پای برنامه های ماهواره ای می نشینند و بدون هیچ حد و مرزی تمام برنامه ها را تماشا می کنند، نباید از بچه ها انتظار رفتار درست داشت.

از سوی دیگر، استفاده بدون قانون از اینترنت، خطر بسیار بزرگ دیگری است که در کمین نوجوانان است و والدین باید بر این موضوع نظارت داشته باشند. البته بداخلاقی های بی مورد سبب می شود که نوجوان دست به مخفی کاری بزند یا رابطه اش را با والدین کم کند؛ بنابراین پدرها و مادرها بهتر است دوستانه با نوجوان خود ارتباط برقرار کنند و او را درباره استفاده درست از اینترنت راهنمایی کنند. این امر سبب می شود که نوجوان راحت بتواند مسائل خود را با والدین در میان بگذارد و در نتیجه دچار انحراف جنسی نشود.     


                                                                                                                                                              

 نظر دهید »

نه بی حیا، نه چشم و گوش بسته (قسمت اول)

29 اردیبهشت 1392 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

“همه اینها حرف است؛ بچه شش هفت ساله مگر چه می فهمد که حالا بخواهیم رختخوابش را از خودمان جدا کنیم و یا برای تماشای برنامه ها و فیلم ها برایش حد و مرز بگذاریم و …".

امروزه در جامعه ما چنین تصوراتی بسیار دیده می شود. برخی از پدر و مادرها سعی می کنند مسائل جنسی را از کودکی برای بچه شان عادی کنند و گروهی دیگر اصلاً جرات نمی کنند به این موضوع نزدیک شوند. جالب آن که هر دو تفکر از نظر اسلام مردود است.

براساس دستورات اسلامی، در زمینه تربیت جنسی بچه ها باید موارد بسیاری رعایت شود؛ البته نباید فکر کنید که اسلام هر نوع اطلاعاتی را که مربوط به مسائل جنسی است، ممنوع کرده است، بلکه بر عکس تاکید دارد باید به پرسش های بچه ها در این زمینه به صورت منطقی پاسخ داد. در واقع دین آسمانی ما صورت مساله را پاک نمی کند، بلکه برای آن اصول و قواعدی تعریف کرده است که اگر والدین به آن توجه کنند، به یقین بسیاری از مسائل جامعه حل می شود. در اینجا با استفاده از آیات و روایات، پنج مهارت را در این زمینه تربیت جنسی بچه ها به خانواده ها ارائه داده شده است:

1- با اجازه پدر و مادر وارد اتاق می شود

براساس آموزه های دین اسلام، انسان در زمان کودکی خود تمایلات جنسی ندارد، اما برای اینکه در سن بلوغ بتواند غریزه های جنسی اش را کنترل کند، باید از زمان کودکی به درستی تربیت شود. در عین حال، یکی از شیوه های مهم تربیت دینی در قرآن کریم، پیشگیری است. برای نمونه، خدا در آیه 58 سوره مبارکه نور چند مورد به این موضوع اشاره کرده است؛ آنجا که به تربیت کودکان اشاره می کند و درباره اجازه ورود به اتاق زن و شوهر می فرماید: ” ای کسانی که ایمان آورده اید! باید بردگان و کودکانتان که هنوز به سن بلوغ نرسیده اند، در سه وقت از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، در نیمروز هنگامی که لباس های خود را در می آورید و پس از نماز عشاء".

در واقع یکی از موارد تربیت جنسی این است که کودک را از زمانی که هنوز به سن بلوغ نرسیده است، با رعایت نکاتی در این زمینه آشنا کرد. باید به کودک نابالغ آموزش داد که برای وارد شدن به اتاق پدر و مادر… به ویژه زمان های خاصی که در قرآن اشاره شده است- اجازه بگیرد. این شیوه تربیتی، نوعی پیشگیری و آموزش است تا کودک پیش از این که به سن بلوغ برسد و نیازهای جنسی را در وجود خود درک کند، بداند که لازم است مواردی را رعایت کند. از سوی دیگر، چون بسیاری از رفتارهای کودکان براساس الگوبرداری و تقلید از رفتار بزرگ ترهاست، آنها باید مراقب رفتار خود باشند و طوری رفتار نکنند که در تربیت کودکان تاثیر منفی بگذارد.

2- بزرگ ترها هم رعایت کنند

در آغوش گرفتن نامناسب کودک یا نوجوان، بوسیدن آنها به طرزی نامناسب، حمام بردن پسر در سنین بلوغ توسط مادر یا خانم های فامیل و یکی بودن مکان خواب کودکی که توانایی تشخیص دارد با والدین، از مواردی است که غریزه جنسی کودک را تحریک می کند و سبب ناهنجاری رفتاری او می شود. در همین زمینه در کتاب ” مکارم الاخلاق” از پیامبر اسلام(ص) نقل شده است که می فرمایند: ” پسر بچه، دختر 6ساله را نبوسد. همچنین زنان از بوسیدن پسر بچه ای  که سنش از 7سال بیشتر است، پرهیز کنند.” همچنین آن حضرت درباره جدا کردن محل خواب کودکان فرموده اند: ” بستر خواب پسر بچه با پسر بچه  و پسر بچه با دختر و دختر بچه با دختربچه، در 10 سالگی باید از هم جدا شود."   این روایت در کتاب ” وسائل الشیعه ” در حدود 7 سالگی کودکان هم نقل شده است.

امیرالمومنین(ع) هم فرموده اند: ” زمانی که دختر بچه 6 ساله شد، مرد نامحرم حق ندارد او را ببوسد یا در آغوش بگیرد.” (وسائل الشیعه، ج 5) ؛ البته شبیه این روایت هم از امام صادق(ع) نقل شده است که می فرمایند: ” وقتی دختر بچه به 6 سالگی رسید، برای تو شایسته نیست او را ببوسی.”  

 7 نظر

احساسات در دستان تو

21 اسفند 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

مردم به میزانی شاد هستند که انتظار آن را می کشند. به این ترتیب می توان گفت که آنچه در زندگی ما اتفاق می افتد، سهم زیادی در شاد بودن و شاد کردن ما ندارد، بلکه آنچه مهم است، نحوه عمل و واکنش ما در رابطه با اتفاقات و وقایع مختلف است.

یک موقعیت مشترک و مشابه که برای دو نفر رخ می دهد، ممکن است موجب خوشحالی یکی و افسردگی و غم زدگی دیگری شود. یکی از این دو نفر خود را در برابر بدبختی می بیند و دیگری به موقعیت های بهتر می اندیشد. باور داشته باشید، این ما هستیم که تصمیم می گیریم زندگی چه تاثیری بر ما داشته باشد. هر انسانی که بر روی زمین زندگی می کند، در زندگی، با مجموعه ای از داشته ها و نداشته ها مواجه است. به نظر می رسد هیچ کس از این قاعده مسثنی نسیت و هیچ گاه همه چیز های خوب و مثبت برای یک انسان فراهم و مهیا نبوده است.

پس هر انسان در زندگی، این است که به داشته هایش بیندیشد و با آن حرکت کند. فراموش نکنید که شاد زیستن و شاد بودن، همیشه کاری ساده و دست یافتنی نیست. در این زمینه، عمل کردن بر مبنای بلوغ فکری و عقلانی مهم است. بلوغ فکری یعنی این که بپذیریم که باید شاد باشیم و با شاد کامی درونی زندگی کنیم. این احساس ارزشمند و گران بها به این ترتیب به دست می آید که همیشه بر آنچه داریم تمرکز کنیم و نه چیزهایی که نداریم.

هر انسانی مختار است که به چه نحوی بیندیشد و به این صورت می تواند به میزان  شاد بودنش هم جهت بخشد. برای شاد بودن لازم است روی افکار خوشایند تمرکز کنیم، اما اغلب اوقات معکوس عمل می کنیم. اغلب ما در زندگی روزمره، نقاط مثبت، موفقیت ها و تعریف ها و تمجیدها را نادیده می گیریم و یا زود فراموش می کنیم و این در حالی است که حرف های ناخوشایند را تا مدت ها در ذهن مان حفظ می کنیم.

اگر به ذهن و افکارمان اجازه دهیم که حرف یا اتفاقی ناخوشایند را تا مدت ها در ذهن نگه دارد و تا مدتی ذهن مان را مشغول دارد، بدون شک آن کس که بیش از همه از این وضعیت رنج می برد، خود ما هستیم. چون همه چیز ما تحت سلطه ذهن مان قرار دارد و هر اتفاقی در ذهن و فکر ما، در رابطه ای مستقیم با عملکرد و نحوه زندگی ما قرار  دارد.

به راستی تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چرا رفتارهای مثبت و سخنان زیبای دیگران درباره خودمان را تنها چند دقیقه در ذهن داریم، اما و قتی رفتاری توهین آمیز درباره ما صورت گیرد، مدت زمانی طولانی آن را فراموش نمی کنیم؟ بهتر است فرصت را از دست ندهیم. از همین لحظه شروع کنیم و به خود بگوییم تا امروز به هر میزانی که غمگین و افسرده زندگی کرده ام کافیست.

اگر قرار است از زندگی بهره ای ببرم، بهتر است سعی کنم با شادی و شادکامی زندگی کنم.

 2 نظر

یک عشق یک طرفه

20 اسفند 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

وارد که شد سلام کرد و در صندلی روبروی من نشست. گفتم: بفرمایید! پس از لختی درنگ سرش را بلند کرد و نگاهی گذرا به من انداخت. پوشش نامناسب و آرایش غلیضی داشت، اما شبنم هایی که بر    گونه اش نشسته بود و چشم هایی که نگاه گذار و نه خیره ای رابه مخاطب می افکند، نشانه های آشکاری بودند از آزرم و حیا و جلوه هایی از پاکدامنی و تقوا.

به آرامی گفت: یکی از دوستان خوابگاهی ام وقتی مشکل من را شنید، راهنمایی ام کرد که پیش شما بیایم.

پرسیدم چه مشکلی دارید؟

دوباره سرش را پایین انداخت و بریده بریده گفت: کسی را دوست دارم و می دانم او هم به من علاقه دارد، اما به صراحت اظهار محبت نمی کند. آمده ام شما به من بگویید چه کنم تا به او برسم!

_ این فرد کیست و چگونه با او آشنا شده اید؟

_ استاد زبان دانشکده است. فکر می کنم حدود سی سال سن دارد.

_ از چه موقع و چه طور متوجه علاقه او به خودت شدی؟

_ پس از یک ماه که از سال تحصیلی گذشته بود، سنگینی نگاهش را به خود احساس کردم.چند بار خودکار من را برای نوشتن چیزی گرفت و یک بار هم نام کوچکم را بدون نام خانوادگی صدا زد. یکی دو نفر از دوستانم نیز گفتند که به نظر می رسد دلش پیش من گیر کرده است! 

به پشوانه تجربه هایم پرسیدم: اهل کدام شهری و وضعیت مذهبی تو و خانواده ات چگونه است؟

توضیح داد که اهل یکی از شهرهای  کوچک و بسیار مذهبی ایران است، با خانواده ای سنتی، گرم و معتقد به مبانی دینی. خودش، در شهرش و هم در تهران تا ترم گذشته چادری بوده است و هم اکنون، نه تنها نمازهایش را مرتب می خواند بلکه امروز نیز روزه ی مستحبی گرفته است! مطمئن بودم دروغ نمی گوید. اما چه نسبتی است بین آن سابقه و رفتار مذهبی و این جلوه گری تهمت بر انگیز؟

گفتم: بعضی دختران برای جذب محبوب خود کارهای جالبی می کنند!

با خوشحالی پرسید چه کارهایی؟

گفتم: اینجا و آنجا می روند و اگر فرصتی پیش بیاید راحت و صمیمانه برخود می کنند.

از جایش بلند شد، کیفش را برداشت و فریاد زد: فکر می کردم شما آدم مومن و سالمی هستید. مگر نشنیدید که گفتم من دختری نماز خوان هستم، خانواده ای مذهبی و آبرومند دارم و قصدم فقط ازدواج با این استاد است.

با مهربانی ادامه دادم: عذر می خواهم. چند دقیقه بنشینید تا بیشتر با هم حرف بزنیم. ناراحت و خشمگین نشست. گفتم: دخترم! تو که خود را فردی مومن می دانی، چرا این قدر آرایش کرده ای؟ چرا این لباس های نامناسب را پوشیدهای؟

مِن مِن کنان زمزمه کرد: می خواهم او را به طرف خود بکشانم و مرکز توجه شان باشم!

صدایم را بلند کردم: فکر می کنی با این ظاهر ناجور و وسوسه بر انگیز چه چیز او را جلب می کنی؟ عقلش را؟ ایمانش را یا شهوت جنسی اش را؟ او از تو چه تصور و تصویری خواهد داشت؟ مگر نمی دانی ملاک های اساسی مردی که بخواهد با زنی ازدواج کند ایمان، پاکی، اصالت خانوادگی، فهم و متانت است.

گفت: خیلی خراب کردم، نه؟! حالا چه طور جبران کنم؟

پرسیدم: چه قدر اطمینان داری که این فرد ازدواج نکرده است و مایل ازدواج با تو یا دانشجوی دیگری است.

با اضطراب گفت: نمی دانم. امید دارم مجرد باشد.

هفته بعد، پس از آن که با مدیر آموزش دانشکده نقشه کشیدیم تا با مسئولان دانشگاه آن دختر تماس بگیریم و از آن استاد جوان برای تدریس زبان در ترم آینده دعوت کنیم، فهمیدیم که آقا پنج سال است ازدواج کرده و فرزندی سه ساله هم دارد!

                                                                                                             منبع: خبر آنلاین

 نظر دهید »

مرگ همکاری که مانع پیشرفت دیگران بود.

01 آبان 1391 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

یک روز وقتی کارمندان به اداره رسیدند،اطلاعیه بزرگی را در تابلوی اعلانات دیدند که روی آن نوشته شده بود:« دیروز فردی که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت. شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که در ساعت 10 در سالن اجتماعات برگزار می شود دعوت می کنیم.»

در ابتدا همه از دریافت خبر مرگ یکی از همکارانشان ناراحت شدند اما پس از مدتی،کنجکاو شدند که بدانند کسی که مانع پیشرفت آنها در اداره می شده که بوده است؟ این کنجکاوی تقریباً  تمام کارمندان را ساعت 10 به سالن اجتماعات کشاند. رفته رفته که جمعیت زیاد می شد هیجان هم بالا می رفت.

همه پیش خود فکر می کردند :« این فرد چه کسی بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟به هر حال خوب شد که مرد!»کارمندان در صفی قرار گرفتند و یکی یکی نزدیک تابوت می رفتند و وقتی به درون تابوت نگاه می کردند ناگهان خشکشان می زد و زبانشان بند می آمد.

آینه ای درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه می کرد،تصویر خود را می دید. نوشته ای نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:« تنها یک نفر وجود دارد که می تواند مانع رشد شما شود  و او هم کسی نیست جز خود شما. شما تنها کسی هستید که می توانید زندگی تان را متحول کنید. شما تنها کسی هستید که می توانید بر روی شادی ها ،تصورات و موفقیت های تان اثر گذار باشید و به خودتان کمک کنید.»

زندگی شما وقتی که رییس تان ،دوستانتان ،والدین تان ،شریک زندگی تان یا محل کارتان تغییر می کند،دستخوش تغییر نمی شود.زندگی شما فقط وقتی تغییر می کند که شما باور های محدود کننده خود را کنار بگذاریدو باور کنید که فقط خودتان مسئول زندگی خودتان می باشید.

مهمترین رابطه ای که می توانید داشته باشید،رابطه با خودتان است.خودتان را امتحان کنید. مواظب خودتان باشید.از مشکلات،غیر ممکن ها و چیزهای از دست داده نهراسید. خودتان واقیت های زندگی خود را بسازید. دنیا مثل آیینه است و انعکاس افکاری را به فرد قویاً به آن اعتقاد دارد،به او باز می گرداند. تفاوت ها در روش نگاه کردن به زندگی است.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) محمودآباد

مدرسه علمیه الزهرا(سلام الله علیها) شهرستان محمودآباد، از مدارس علمیه استان مازندران بوده و از سال 1390 شروع به فعالیت نموده است.

جستجو

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟