• تماس  
  • موضوعات 

مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) محمودآباد

  • آرشیوها

مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) محمودآباد

دو رکعت ناز عشق

عملیات کربلای 2 بود. در آن گیر و دار محمود گفت:” می خواهم دو رکعت نماز بخوانم .” بعد از نماز وقتی علت نماز خواندنش را پرسیدیم، گفت: ” این دو رکعت نماز را من به دو علت خواندم؛ یکی برای پیروزی برادرانی که به جلو رفته اند؛و دیگر اینکه اگر خدا مرا لایق بداند همچون مولایم امام حسین (علیه السلام) که آخرین نمازش را در میدان نبرد در روز عاشورا به جای آورد ، این  نماز آخرم باشد…”

همانطور هم شد و محمود کاوه فرمانده قَدر تیپ ویژه شهدا که همه ضد انقلاب از نام او هراس داشتند در شب دوم عملیات کربلای 2 در منطقه حاج عمران ،بر اثر اصابت ترکش از ناحیه سر وپا مجروح شد و پس از چند لحظه در همان نیمه شب در میدان نبرد روحش به آسمان پر کشید و شربت شیرین شهادت را نوشید.

                                        روحش شاد

کلیدهای رفتار با نوجوان(2)

20 مهر 1392 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد


مدارا کردن با نوجوانان:

اگر بتوانیم کاری کنیم که فرزندمان احساسات، دلبستگی ها و ناراحتی های خود را آشکار سازد، فرصت مناسبی برای مدارا با او و پرهیز از به کار بردن زور و فشار خواهیم داشت. مثلاً اگر در خواست ما از او این باشدکه در تمیز کردن پنجره ها به ما کمک کند و درخواست او از ما این باشد که  آخر هفته او را به تماشای فیلمی ببریم، بهتر است هر دو از توسل به زور برای رسیدن به خواسته خویش خودداری کرده و برای رسیدن به هدف هر دو طرف تعامل کنیم. در مدارا تعامل طرف بازنده و برنده مطرح نیست، بلکه هر دو طرف برنده هستند. نیازهای فرزند خود را بشناسید و سعی کنید در ازای هر درخواستی کا از او دارید، شما نیز پاسخ گوی یکی از نیازهای او باشید. با استفاده از این روش می توانید به فرزند خود بگویید؛ من از نیازهای تو اطلاع دارم و تو نیزاز نیازهای من.اگر تو با من همکاری کنی، من هم با تو همکاری می کنم، ولی اگر همکاری نکنی نمی توانی از من انتظار همکاری داشته باشی.

پرهیز از ایجاد عصبانیت: همه نوجوانان گاهی عصبانی و سرکش می شوند واین احساسات را به شکل های گوناگون نشان می دهند. والدین باید به فرزندان خود کمک کنند تا احساسات خود را به صورتی مناسب ابراز نمایند تا از انباشته شدن عصبانیت در آن ها جلوگیری به عمل آید.

لاف نزدن:

والدین به شکل های گوناگون تناقضات و بی ثباتی گفتارهای خود را نشان داده و موجب گیج شدن فرزندان خود می شوند و رفتارهای خاصی چون گوش ندادن به گفته های والدین را در فرزندانشان باعث می گردند.

* اگر سر موقع به خانه بر نگردی حسابی تنبیه می شوی.

* اگر در درسهایت پیشرفت نکنی، سال آینده تو را به مدرسه نمی فرستم.

* اگر اذیتم کنی، دیگر دوستت ندارم.

شما حتماً مثال های فراوان دیگری سراغ دارید که والدین حرف هایی می زنند که تنها هدفشان تهدید کردن است. و هرگز قصد ندارند آن را اجرا کنند. نکته مهم این است که کودکان نیز متوجه این مسئله می شوند. بنابراین تهدیدهایی از این قبیل نه تنها باعث ترک رفتار نخواهد شد، بلکه کودک شما به رفتار خود ادامه داده، نهایناً این شما هستید که عقب نشینی خواهید کرد!

اغراق نکردن:

جملاتی مانند:

* تو هیچ وقت موفق نمی شوی گواهینامه رانندگی بگیری…

* تا وقتی دیپلم نگیری، نمیدانی چطور از تلفن استفاده کنی… .

جملات اغراق آمیز و سرکوب گرانه ای ازاین قبیل نیز یکی از عوامل پیدایش تنش و بی ثباتی در تعامل با نوجوانان است.

پایان

 نظر دهید »

کلیدهای رفتار با نوجوان(1)

18 مهر 1392 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

برخورد با نوجوانان باید به گونه ای باشد که به تشدید عصبانیت، عصیان گری و عناد منجر نگردد.             زیرا چنین روحیاتی به اندازه کافی در سنین بلوغ وجود دارد. مهم ترین امری که والدین باید به خاطر داشته باشند، این است که آن ها نه دیگر با یک کودک، بلکه با یک فرد بالغ روبرو هستند. بسیاری از شیوه هایی که در برخورد با کودکان کارآیی قابل ملاحظه ای دارند، در صورت تجویز برای برخورد با نوجوان مسئله ساز می شود. یک نوجوان ممکن است انتظار داشته باشد که مانند فرد بالغ با او برخورد کنند، اما رفتارش مانند کودکان باشد. از سوی دیگر والدین نیز ممکن است به فرزند خود نصیحت کنند که مانند افراد بالغ رفتار کند. ولی برخورد خود آن ها با او مانند برخورد کودکان باشد.

شیوه هایی که باید مورد توجه قرار بگیرد:                                               

اجتناب از به کاربردن زور و فشار:

هرگاه وارد مشاجره و اعمال فشار به نوجوانان شدید، بدانید که بازنده خواهید شد. اگر در مواردی با نوجوانان اختلاف پیدا کردید، به جای  وارد آوردن فشار، بکوشید قوانینی وضع کنید که از طریق آن اختلاف های تان را برطرف سازید. برخی والدین با فرزندان خود مشاجره می کنند و انتظار دارند همیشه پیروز شوند و فرزند خود را وادار سازند تا به آن چیزی که آن ها صحیح می دانند عمل کند. این والدین همواره در حال نبرد با فرزندان شان هستند.

گاهی اوقات بهتر است شیوه های کنترل را تغییر دهیم. اگر نوجوان به نصیحتی گوش فرا نمی دهد، به جای مجبور ساختن وی به اطاعت و تقلید، بهتر است در بعضی خواسته ها که خطری ندارد، بگذریم راهی را که ما نادرست می دانیم، بپیماید و پیامدهای آن را پذیرا شود. از این طریق می توانیم همکاری وی را جلب کنیم.

نبود گسترش روابط:

با توجه به اینکه نوجوانان تمایل زیادی به صحبت کردن با والدین ندارند، برقراری ارتباط با آنها دشوار است. متاسفانه بخش عمده ای از گفت و گوهای والدین با فرزند نوجوان خود نیز در نصیحت کردن، اصلاح اشتباهات و آموزش به آن ها خلاصه می شود. از این رو آنان سخنان شما را بیشتر به عنوان یک سخنرانی تلقی می کنند، تا یک ارتباط دوستانه. برای بهبود این روابط باید مکالمات خود رابر دلبستگی های آن ها متمرکز کنیم مثل: ورزش، سرگرمی، لباس و … برای برقراری چنین ارتباطی با فرزندان خود وقت آزاد و کافی به این امر اختصاص دهید.

ادامه دارد…



 نظر دهید »

سیره خوبان

18 مهر 1392 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

عیادت

موذن مسجد اذانش را داده بود و حالا داشت چشم می گرداند تا در لابه لای انبوه نمازگزاران، امیر حسین را پیدا نماید و از او بخواهد مثل هر روز مکبری کند،اما هر چه بیشتر تلاش می کرد و چشم می گرداند کمتر نتیجه می گرفت. انگار خبری از آمدنش نبود و باید خودش می ایستاد و تکبیر می گفت.  آقا1 سلام نماز دومش را که داد، از اطرافیان سراغ امیر حسین را گرفت، آن ها هم سر بر گرداندند و از پدرش که در صف دوم نشسته بود پرسیدند و شنیدند که مکبر خردسال مسجد در راه مدرسه تصادف کرده و حالا با پای شکسته در خانه مشغول استراحت است! آقا سید که انتظار شنیدن این پاسخ را نداشت، هم جا خورد و هم کمی غمگین شد، گفت: «شکر خدا که به خیر گذشته، از قول من احوالش را بپرسید، غروب بعد از نماز به عیادتش می آیم!» سر شب آقا سید به همراه پسرش حامد که اتفاقاً از رفقا و هم کلاسی های امیرحسین بود به عیادت رفتند. و امیر حسین از دیدن آقا که برای دیدنش وقت گذاشته و به خانه شان آمده بود، آن قدر خوشحال شد که همه دلتنگی اش از میان رفت.

……………….

1. آیه الله العظمی سید ابوالقاسم خویی رحمه الله

بیژن شهرامی

 نظر دهید »

خشن ترین عضو بدن

17 مهر 1392 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

فکر کن چاقو را بر می داری و قلب یکی از عزیزانت را می خراشی، چقدر ناراحت کننده است؟ گاهی استفاده نادرست از زبان، بدتر از این کار است.

این روزها خیلی از افراد از زخم دست ها و جراحاتی که به آنها وارد شده است ناله نمی کنند، بلکه زخم سنگینی روی دلشان افتاده است که آن ها را رها نمی کند. فکر آن ها شده است درمان زخم روی دلشان. آن ها فقط به این فکر می کنند که فکرشان از حرف هایی که شنیده اندخالی شود و از زخم هایی که خورده اند آسوده شوند. آن ها فقط و فقط به این فکر میکنند که کاش آدم ها مسئولیت زبانشان را بر عهده بگیرند و کاش هیچ یک از آدم های روی زمین، زخم زبان نداشته باشند و با زبانشان روح و روان کسی را آسیب نزنند.

نکته مهم اینجاست که اگر نمی توانیم زیبا سخن بگوییم، بهتر است که زمان سخن گفتن کمی فکر کنیم، تا نیش زبان پنهان بماند و روح و روان اطرافیان را آزار ندهیم، تا بتوانند عادی به زندگی ادامه دهند.

هر فردی می تواندبا حرکت نابه جای عصای کلام خود، وضعیتی ناخوشایند به وجود آورد و به جای شادمانی، در باغچه دل دیگران اندوه و ناراحتی بکارد. هر انسانی واژه هایی دارد که زیبا هستند و تیرگی و نا امیدی را از بین می برند. می توان آرامش و وقار کلمات را حفظ کرد و به کلام جانی یخشید تا واژه ها روح نواز باشند و جان مخاطب را نگیرند. هر چند از فردی که نیاموخته چگونه سخن بگویید، نباید توقع داشته باشیم که بر زخم دل ما مرهم بگذارد. بهترین راه این است که خودمان با گذشت زمان، از خطای آن بگذریم و این را درنظر داشته باشیم که زمان، احوال ما را بهبود خواهد بخشید. فقط یک نکته را به خاطر بسپاریم که از آموخته های گذشته برای زیبا کردن امروز استفاده کنیم.  شاید دوری کردن از فردی که نمی خواهد شیوه سخن گفتنش را عوض کند، راهکاری مفید برای بهبود او و آرامش شما باشد. بنابراین بهتر است در چاردیواری زندگی، حرف هایمان چاچوب داشته باشد؛ سقفی از دوستی و محبت. تا می توانیم زبانمان را حفظ کنیم، تا روزی خودمان زخم خورده نشویم و سعی کنیم که ما نیز به جرگه ادم هایی که زخم زبان دارند، نپیوندیم.

در آخر اینکه کلام، زبان، جملاتی که می گوییم همه و همه، زمانی که به حرکت در می آید، می تواندیک صحرا را پر از گل سرخ نماید؛ پس یادمان باشد در بسیاری از روزهای خدا می توان زیبا سخن گفت و زخم روی دل اطرافیان نگذاشت. نه تنها در این زمان، بلکه در روزهای خوب زندگی می توانیم به افرادی مراجعه کنیم که روی دلشان زخم برجا گذاشته ایم و از آن ها بخواهیم ما را ببخشند.

منبع: تبیان


 نظر دهید »

کلید ستاره

17 مهر 1392 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

نگاهت را به آسمان دوخته ای که چه؟ کدام روشنایی را می جویی؟ کدام ستاره مال توست؟ هی انگشتت را به سوی یکی از این نقطه های نورانی نشانه می روی که بگویی از آن توست، ولی خودت هم می دانی که نیست. خودت هم می دانی دستت به هیچ ستاره ای نرسیده  و نمی رسد که آن را مال خود کنی.

آن ها که گفته اند «ستاره ات را پیدا کن» هیچ وقت نگفتند که آن را در آسمان سیاه شب بیابی. مگر وقتی می خواهی چراغ اتاقت را روشن کنی، هر شب هر شب چارپایه می آوری و خودت را تاسقف کش می دهی که لامپ را به سیم بچسبانی؟! تمام چراغ های دور از دست، کلیدی دارند که در دسترس است. نگاهت را کمی پایین تر بیاور. کلید روشن کردن ستاره های من و تو هم اینجاست؛ روی زمین، جلوی چشم مان.

اگر می خواهی ستاره ای را برای خودت در آسمان روشن کنی، سعی نکن خودت را کش بدهی و به زور به آسمان برسانی.کلید را پیدا کن. یک کلید کوچک برای روشن کردن ستاره ات کافی است. شاید زمین را خوب تر بگردی، دور و برت را خوب تر ببینی، آدم ها را دقیق تر ببینی. یک گرسنه، یک بیمار، یک چشم منتظر برای یاری. شاید کلید روشن شدن ستاره تو در دست گرفتاری باشد که منتظر است تا تو از راه برسی. شاید کلید تو در لبخند کودکی است که منتظر لباس گرمی برای پوشیدن است. شاید…

اینجا همیشه کلیدی یرای روشن کردن ستاره هست. کسی چه می داند! شاید ستاره های زیادی در آسمان به نام من و تو باشد که باید آنها را روشن کنیم. شاید در مسیر کلیدهای زیادی دیده ایم و بی تفاوت از آن ها گذشته ایم. باید نشانه ها را زودتر پیدا کنیم. باید…

 2 نظر

سال روز ازدواج حضرت علی(علیه السلام) و حضرت زهرا(علیها السلام)(روز ازدواج)

15 مهر 1392 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به اتاق آمد. دختر به استقبال پدر، از جا بلند شد. عبای پدر را از روی دوش او برداشت. کفش ها را از پای پدر در آورد. ظرفی آب آورد و با دست هایش، پاهای پدر را شست و سپس گوشه ی اتاق نشست. پدر نگاهی به دختر کرد و با او گرم صحبت شد: « فاطمه جان! علی بن ابیطالب کسی است که تو را از خویشاوندی و فضیلت و اسلام او به خوبی با خبری و من نیز از خداوند خواسته بودم که تو را به همسری بهترین و محبوب ترین فرد نزد خدا در آورد. حال، او از تو خواستگاری کرده است. تو چه صلاح می دانی؟» دختر ساکت بود و سر به زیر داشت. « الله اکبر! سکوت زهرا نشان از رضایت اوست.» پدر، جمله اش که تمام شد از جا برخاست. جبرئیل نزد پدر آمد: «ای محمد! فاطمه را به ازدواج علی در آور! خداوند فاطمه را برای علی پسندیده و علی را برای فاطمه!»

پیامبر(صلی الله علیها و آله) نزد دامادش رفت. دست او را گرفت: «برخیز و بنام خدا بگو: علی برکه الله،و ماشاءالله، لا حول و لا قوه الا باالله توکلت علی الله». آسمان و زمین غرق نور و سرور شد و عرشیان و فرشتگان شاد گشتند. پدر، داماد را در کنار دخترش نشاند و خود دست به دعا برداشت: «خدایا! این دو محبوب ترین خلق تو در نزد من هستند، آنان را دوست بدار و خیر و برکت بر فرزندانشان عطا فرما و از جانب خود، نگهبانی بر آنان بگمار و من هر دوی آنان و فرزندانشان را از شر شیطان، به تو می سپارم.»


 نظر دهید »

حجاب می کنم قربة الی الله

14 مهر 1392 توسط مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد


فرقی نمی کند

کجآ


یــآ


ک‍ِی!


در هیــاهوی این شهر


هرکجا و هروقت دچار واهمه شدی


با “ایمانت” وضو بگیر


زیــر لب


نیت کن


حجابــــــــ میکنم قربة الی الله

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 20
  • 21
  • 22
  • ...
  • 23
  • ...
  • 24
  • 25
  • 26
  • ...
  • 27
  • ...
  • 28
  • 29
  • 30
  • ...
  • 67
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) محمودآباد

مدرسه علمیه الزهرا(سلام الله علیها) شهرستان محمودآباد، از مدارس علمیه استان مازندران بوده و از سال 1390 شروع به فعالیت نموده است.

جستجو

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟